باید اعتراف کنم که مدت مدیدی است که به دلایل شخصی از این وبلاگ دور بودم. در رابطه با مسئله تقلب در کشورهای در حال توسعه با همکارانی در برخی دانشگاه های فنی در اروپا و امریکا سرگرم تحقیق بودم. در میانه کار وقتی کار به ایران رسید نتایج باعث دلسردی من شد. علیرغم تلاش بسیاری از اساتید بنظر می رسد که امکانات ما در سمت و سویی نیست که بتواند در آینده ظرفیت بحرانی (critical capacit) برای مقابله با این پدیده را فراهم کند. این نیاز به هم اکمل جلوه دادن خود در همه موارد اعم از مدیریت، علوم دقیقه و حتی غریبه، سیاست و کیاست نمی دانم از کجا ناشی شده است؟ بنظر می رسد که همه اینها ناشی از پدیده عدم کفایت شناختی (cognitive inadequacy) یا نوعی روان نژندی است. به هر حال برخی از ادعاها می بایست بلافاصله پاسخ داده شوند و با عدم اعتتا به انان فقط شدت ضرب چنبره (recoil) اتهامات را بیشتر می کند.
همه با نیکولای چائوشسکو، آخرین خودسالار (autocrat) اروپای شرقی در دهه 1980آشنا هستید. ایشان همسری بنام یلنا یا ایلنا ( بسته به تلفظ اسلاوی یا رومانیایی) داشتند. سرکار خانم یلنا نامی ترین دانشمند رومانی بودند چرا که مقاله ای را پیدا نمی کردید که رد پایی از خانم در آن نباشد. البته برای ترقی هم هر تازه واردی باید حق حسابی از جنس مقاله به یلنا چائوشسکو می داد. در اخرین بازجویی از یلنا قبل از اعدام، مفتش مداوم پیگیر ان بود که چه کسی مقاله یلنا را می نوشته.
بنظر می رسد که با این وضعیت، نوعی از چائوشسکویی شدن در آموزش عالی در حال تکوین است. نوشتن مقاله خارجی به هر قیمتی، ایجاد نوعی نظام ارباب رعیتی علمی که در ان رعیت (بخوانید دانشجو یا هیئت علمی جونیور)بجای بخشی از محصول, کارمایه فکری خود را هبه می کند. این مسئله در نظام ترفیع و ارتقا نیز دچار نوعی نژندی است.
بعنوان حامی ریز نقشی از اساتید بر علیه تقلب، فکر می کنم نیاز به اقدامی ملموستر و محکمتر در این رابطه داریم. برنامه من در دانشکده محل خدمتم متوجه برپایی کارگاهی در رابطه با اخلاق انتشاراتی برای اساتید و دانشجویان است. البته یکی از همکاران که قریحه طنزشان به مراتب بیشتر از من است پیشنهاد دادند که برای استقبال بیشتر نام کارگاه را به کارگاه بازنمایی ادبی مقالات علمی بدون اینکه گیر بیافتیم تغییر دهم. در صورت داشتن پیشنهاد کمافی السابق پذیرای شما در آزمایشگاه اطلاع رسانی هستم.
با تشکر
نادر نقشینه