به نقل از شماره امروز اعتماد
تقلب تازيانه يي بر پيکر نحيف آموزش
اميرعباس ميرزاخاني
اخيراً در کنفرانسي درباره آفت هاي اجتماعي که گريبانگير جوانان است، اعلام شد حدود 60 درصد دانشجويان دانشگاه ها تقلب مي کنند. طبيعي است نمي توان گفت اين دسته از دانشجويان همگي در اين مقطع از تحصيل تقلب را شروع کرده اند، بلکه بخش عمده يي از آنان از دوران تحصيل در مدرسه اين عادت را همراه خود به نهادهاي آموزش عالي مي آورند.
گسترش اين پديده خطرناک که مي تواند بنيان هاي نظام آموزش را مورد تهديد قرار دهد از چند عامل ناشي مي شود. مداراي کادر آموزشي دانشگاه ها با کساني که مرتکب تقلب مي شوند، تلقي مثبت دانش آموزان و دانشجويان از تقلب که نوعي زرنگي به شمار مي آيد و گرايش بخش قابل توجهي از دانش آموزان و دانشجويان به طي دوره آموزشي بدون زحمت درس خواندن و در مواردي گرفتاري هاي شخصي دانشجويان و دانش آموزان از جمله اين دلايل و عوامل است. دليل گسترش بسياري از رفتارهاي ناهنجار در جامعه از جمله تقلب در محيط هاي آموزشي، اين است که افراد با انجام رفتار خلاف قانون به خواسته خود مي رسند. بعضي از اين افراد نيز شايد نه از روي نيت بد بلکه از روي اضطرار دست به تقلب مي زنند. به هر حال علت هر چه باشد، تقلب موريانه يي است که بنيان آموزش را مي خورد. در بسياري موارد با دانشجو يا دانش آموزي رو به رو شده ام که با تعجب مي پرسد مگر مي شود کسي تقلب نکند يا حتي باور نمي کند کسي در طول تحصيل تقلب نکرده باشد. در مقايسه با دو دهه پيش که روي صندلي و نيمکت کلاس مي نشستم، از قبح تقلب تا اندازه يي کاسته شده است. شايد توجهي که مسوولان نظام آموزشي به ديگر مسائل مي کنند، سبب شده است از توجه به اين ناهنجاري که به صورت نگران کننده يي متداول شده است، باز بمانند. اگر قرار است کيفيت آموزش در تمام سطوح ارتقا يابد، يکي از راه هاي آن اعمال مقررات موجود در زمينه برخورد با تقلب است.
انواع متقلبان
به نظر مي رسد افرادي که دست به تقلب مي زنند، به چند دسته تقسيم مي شوند. البته تقدم و تاخر اين دسته بندي به معناي کم و زياد بودن افرادي نيست که در آن چارچوب قرار مي گيرند و فقط براي تسهيل شناخت اين پديده است.
1- دسته اول کساني هستند که براي کسب مدرک به دانشگاه آمده اند. اين افراد احتمالاً بي علاقه يا کم علاقه به درس هستند يا شايد هم علاقه مندند، اما فرصت مطالعه کافي و آمادگي براي امتحان را ندارند. امتيازي که ادارات، شرکت ها و کارفرمايان براي مدرک دانشگاهي قائل مي شوند، باعث مي شود افرادي که پيش از اشتغال به هر دليلي نتوانسته اند به دانشگاه راه يابند، اکنون با متنوع شدن نهادهاي آموزش عالي و آسان شدن نسبي راهيابي به نظام آموزش عالي، در حالي قدم به کلاس دانشگاه بگذارند که هدف شان از ادامه تحصيل کسب مدرک به منظور بهبود موقعيت شغلي است.
2- گروه دوم که بيشترشان را جوانان تشکيل مي دهند، به هر دليلي به غير از علاقه به درس به دانشگاه آمده اند، مانند عقب انداختن دوره خدمت سربازي (براي آقايان)، کسب امتياز براي بالا بردن مطلوبيت در ازدواج (براي خانم ها)، فرار از بيکاري (هم آقايان و هم خانم ها) و... با توجه به اينکه بخش گسترده يي از آموزش عالي اکنون به صورت شهريه يي اداره مي شود، اين دانشجويان نهايت سعي خود را مي کنند تا در تمام درس ها نمره بياورند. تقلب نيز بخشي از اين تلاش ها است.
3- گروه سوم افرادي هستند که با علاقه نسبي به کلاس درس آمده اند، اما به دلايلي در مواردي تقلب کرده اند، مثلاً دوستي از آنان خواهش کرده است يا به درسي علاقه مند نبوده اند و فقط نمره آن را خواسته اند و... اين قبيل افراد معمولاً از گرفتاري هنگام تقلب بيمناک هستند و اغلب با دقت و ترس و لرز اين کار را مي کنند.
آثار تقلب
در مواردي، کارکنان و حتي مدرسان براي خلاصي از مشکلات رودررويي بعدي با دانشجويان، ترجيح مي دهند تقلب دانشجويان را ناديده بگيرند، اما در بيشتر موارد مدرس تنها عامل باقيمانده براي اعمال قانوني است که روز به روز ضعيف تر مي شود. نکته مهم در اين ميان اين است که رواج تقلب موجب دلسردي عميق دانش آموزان و دانشجويان ممتاز مي شود. بارها دانشجويان درسخوان گلايه کرده اند برخي ديگر بدون درس خواندن و با تکيه بر تقلب، نمره بالا مي گيرند. تقلب مانند دوپينگ در ورزش است که جرم محسوب مي شود. شايد برخي دانشجويان معتقد باشند درس خواندن رقابت نيست بلکه هدف فقط گذراندن درس است اما حس برتري جويي انسان ( که در جاي خود احساسي کاملاً سالم، مشروع و سازنده است) بر اثر تقلب جريحه دار مي شود. تقلب شرايط برابري را که براي رقابت در تمام عرصه هاي زندگي لازم است، با کاربرد اصول غيراخلاقي به نفع افراد غيرشايسته از بين مي برد. تقلب با تضعيف بنيه علمي دانشجويان و از بين بردن روحيه رقابت سالم، باعث پايين آمدن کيفيت تحصيل و افت توان علمي فارغ التحصيلان مي شود.
مقابله با تقلب
به هر صورت، ريختن قبح تقلب و افتخار متقلبان به عمل خود، تهديدي جدي براي نظام آموزش است که آثاري فراتر از اختلال در آموزش دارد. انسان در دوره تحصيل از همه رفتارها و گفتارها مي آموزد. وقتي دانش آموز يا دانشجويي مي بيند بدون زحمت مي تواند در درسي نمره بگيرد، وسوسه نيرومندي براي ارتکاب اين عمل پيدا مي کند.
نامه مردم