در چند سالی که مدیر گروه بودم به شدت با سهل انگاری در اجرای مقررات آموزشی مقابله میکردم. یکی از موارد آزاردهنده سوء استفاده از "غیبت موجه"، موضوع تبصره 2 ماده 11 آیین نامه آموزشی، بود. بر اساس این ماده تشخیص موجه بودن غیبت دانشجو در جلسه آزمون با شورای آموزشی است. این ایین نامه در مورد اینکه بیماری غیبت را موجه میکند یا نه ساکت است. اما در عرف دانشگاه چیزی بنام "حذف پزشکی" باب شده است که براساس آن دانشجو یک گواهی پزشکی، مبنی بر لزوم استراحت، به پزشک معتمد دانشگاه ارائه میدهد و مجوز غیبت در آزمون و سپس حذف درس را میگیرد. با آگاهی تلخ از سوء استفاده های متعدد از این امکان "دلسوزانه" آماری از 140 مجوز صادر شده، برای یک دوره امتحانات ده روزه در دانشکده، تهیه کردم. موارد زیر عبرت آمیز است:
نیمی از گواهی ها مبنی بر مسمومیت دانشجو بود در حالیکه هیچ مورد اشکال در غذای دانشگاه گزارش نشده بود.
حدود 80 درصد گواهی های مسمومیت از یک جا در سر خیابان منتهی به دانشگاه و البته نزدیک خوابگاه صادر شده بود.
در موردی یک دانشجو درست در روزهای دو آزمون خاص مسموم شده بود.
بعد از یک تلاش یک ساله، و به کمک همکاران دانشکده، موفق شدم حق شورای آموزشی دانشکده در تشخیص صحت و سقم این مجوزها را بازستانم. با استدلال درست بعضی از همکاران که ممکن است دانشجوئی به واقع عذر پزشکی داشته باشد، ولی موفق به تهیه به موقع گواهی نشده باشد، و از طرفی ما در موضع زیر سئوال بردن گواهی پزشکی نیستیم، اعلام کردیم که شورای آموزشی دانشکده در طول دوره کارشناسی حد اکثر 2 بار غیبت دانشجو در امتحانات را موجه می انگارد. جالب اینکه پس از اعلام و اجرای این شیوه مخالفتی از سوی دانشجویان ابراز نشد، بلکه کثیری از آنان این موضع را تایید کردند.