اطلاعیه مهم

توجه: از این پس ما را در آدرس جدیدمان در بلاگ بیان دنبال کنید

استادان علیه تقلب :: pap.blog.ir

۱۳۸۸ شهریور ۲۰, جمعه

نگاهی به رواج دستبرد فکری در ایران

قسمت اول
از مشکل تقلب تا به حال زیاد شنیده‌ایم، و از راه حل آن کم
یک سیستم کشف دستبرد فکری بر روی مقالات علوم پزشکی به کار می‌افتد و مشاهده می‌شود تعداد زیادی از مقالات شناخته شده توسط نویسندگان ایرانی نگاشته شده‌اند، بررسی عناوین مقالات منتشر شده در ژورنال‌ها و کنفرانس‌های کم اعتبار نیز نمایانگر تعداد زیادی مقاله از مبدا ایران است و در نهایت دامنه این جریان به دانشجویان و پژوهشگران تازه‌کار محدود نمی‌شود، بلکه رسوایی دامن تعدادی از افراد شناخته شده در جامعه دانشگاهی ایران را می‌گیرد. این‌ها خلاصه‌ای از وقایع تاسف‌آوری هستند که جامعه علمی ایران را در ماه‌های اخیر درگیر خود
نموده‌اند و قابل پیش‌بینی است که دامنه آن در آینده گسترش یابد.

در برخورد با این روند غیر طبیعی جامعه به سه گروه تقسیم می‌شوند. گروه اول کسانی هستند که از نظر احساسی به ایران شدیدا علاقمندند و هر زمان که در جامعه‌مان مشکلاتی از این دست خودنمایی می‌کنند، به دفاع برمی‌خیزند. در این مورد نیز این دوستان یا با حالت انکار سعی در غیر مهم تلقی نمودن آمارهای منتشر شده دارند و آن را جنجال رسانه‌ای بر سر رویدادی طبیعی تلقی می‌نمایند و با فرافکنی تمامی جامعه علمی جهانی را دچار تقلب می‌خوانند. استدلال این دوستان این است که چگونه می‌توان مردم کشوری مانند ایران با سابقه چند هزار ساله فرهنگ و تمدن را متقلب دانست. این نظر قابل نقد است چرا که اولا رواج دستبرد فکری در میان چند درصد از افراد جامعه، ولو اینکه بالاتر از نرم دیگر کشورها باشد، مترادف با متقلب دانستن کل افراد جامعه نیست و ثانیا هر ملت در درجه اول به وضعیت فعلی خود مباهات می‌کنند. چنانکه می‌دانیم در تاریخ ژاپن از ابتدا تا هفتاد سال قبل چیزی به جز جنگ و ایجاد مزاحمت برای کشورهای همسایه یافت نمی‌شود ولی امروز برای این کشور جایگاهی دیگر رقم زده شده است. با همین استدلال ما نیز نمی‌توانیم با فراموش کردن حال و تنها با یادآوری وضعیت چند هزار سال پیش سرفراز (و یا با یادآوری وضعیت صد سال قبل سرافکنده) باشیم.

و اما گروه دوم دوستانی هستند که کاملا برعکس گروه اول فکر می‌کنند و گر چه به این گونه نظرات، به دلایلی مانند شرم و یا ترس از برانگیختن مخالفت دیگران، کمتر به صورت رسمی منتشر می‌شود ولی در گفتگوهای دوستانه به کرات شنیده می‌شود. بنا بر نظر این دوستان جامعه ایرانی مترادف است با همه مشکلات که تقلب تنها یکی از این مشکلات بدون دلیل و بدون راه حل است. این نظر هم به اندازه نظر اول اشتباه است و همانطور که نباید جامعه ایرانی را بری از هرگونه مشکل و اشتباه دانست، نمی‌توان آن را دارای جمیع اشکالات شمرد. برای رد نظر این دوستان بررسی وضعیت کنونی جامعه ایرانی از برخی جهات کفایت می‌کند. امنیت در جامعه ما وضعیت مناسبی دارد و میزان جنایت و سرقت در آن از بسیاری از کشورهایی که امکانات پلیسی به مراتب قویتر از ما دارند کمتر است (در پاسخ دوستانی که جامعه ما را مستعد اعمال خلاف قانون می‌دانند). تیم‌های ورزشی ما در مجموع در وضعیت آبرومندی به سر می‌برند و از بسیاری کشورها که ده‌ها برابر بیشتر از این ایران بودجه و صد البته امکانات مدیریتی صرف ورزش می‌کنند سطح بالاتری دارد (فقط با اتکا به سعی و تلاش ورزشکاران، در پاسخ دوستانی که جامعه را دچار تنبلی می‌دانند). آداب معاشرت، سخندانی و هنر ایرانیان اگر نگوییم از بقیه کشورها به راحتی می‌توان ادعا کرد که از تمام کشورهای خاورمیانه که در همسایگی ما قرار دارند سر است.

در این میان گروه سومی هست که شدیدا معتقدند است که جامعه ما محاسنی دارد که جا دارد به خاطر آنها الگوی دیگر جوامع و خصوصا کشورهای همسایه باشد و از سوی دیگر ضعف‌هایی نیز دارد. هر کدام از این ضعف‌ها ریشه در عواملی دارد و باید سخت در شناسایی این ریشه‌ها و سپس اصلاح آنها کوشید. یکی از این ضغف‌ها گرایش به دستبرد فکری است و هدف اصلی این نوشتار این است که به بحث پیرامون عوامل و ریشه‌های این مشکل و راه حل‌های ممکن بپدازد و آنها را به بحث بکشاند.

تا چند سال قبل هدف اصلی دانشگاه آموزش و نشر علم بود و البته بودند کسانی که با همه سختی‌ها، از جمله بودجه ناکافی پژوهشی و بی‌اعتنایی مدیران مشغول تحقیق و تولید علم بودند. چند سال قبل بودجه پژوهشی دانشگاه‌ها به ناگهان افزایش یافت و توقع آن بود که به همان سرعت تولیدات علمی و تعداد مقالات افزایش یابد و دانشگاه‌های ایران یک شبه رتبه علمی خود را ترقی دهند گو اینکه تنها مشکل پژوهش در ایران بودجه بوده است. زمانی که به این تقاضا پاسخ داده نشد به تدریج اهرم‌های فشار، مانند درخواست مقاله از دانشجویان قبل از دفاع و جدی گرفتن معیارهای پژوهشی در ترفیع اعضای هیات علمی، به کار افتاد به گونه‌ای همه افراد برای زنده ماندن در محیط دانشگاهی نیازمند کار پژوهشی شدند.

از سوی دیگر کار پژوهشی برای جامعه دانشگاهی ما سخت است. آنقدر سخت که بخش عمده‌ای از اعضای جامعه توان انجام آن را به صورت جدی ندارد. مولا علی می‌فرمایند: «وقتی فقر از دری وارد میشود دین از در دیگر خارج میشود» (گرسنه ایمان ندارد). دانشگاهی ما که تا دیروز آموزش را خوب می‌دانست، امروز محتاج انجام کار پژوهشی است که از عهده‌اش بر نمی‌آید و در این شرایط افزایش دستبرد فکری به هیچوجه عجیب نیست.

پیدا کردن پاسخ «چرا دستبرد فکری در ایران زیاد است؟» تقریبا معادل پیدا کردن پاسخ «چرا کار پژوهشی برای دانشگاهیان ایران سخت است؟»، می‌باشد. پاسخ با این پرسش اساسی جای بحث
فراوان دارد و این دو مورد مهمتر از بقیه به نظر می‌رسند.

1- نظام آموزشی ما، از دبستان تا کارشناسی، پرورش خلاقیت و پژوهش را در دستور کار ندارد

2- انتخاب موضوع پژوهش و استاد راهنما در ابتدا سرسری گرفته می‌شوند و در انتها کار کار را به بن‌بست می‌کشانند.

بررسی هر یک از این دو مورد نیازمند یک نوشتار مستقل است که انشاالله در چند روز آینده به آنها خواهم پرداخت. این بلاگ بهتر از هر رسانه‌ای می‌تواند در زمینه پیدا کردن راه حل‌های این مشکل جامعه آکادمیک مورد بهره‌برداری قرار گیرد چرا که اولا توسط جامعه دانشگاهی شناخته شده است و ثانیا با استفاده از قسمت نظرات رسانه از حالت تک صدایی خارج و آنچه در این مقاله آمده، و شاید بسیار ناقص باشد، با درج نقطه نظرها و انتقادهای دوستان به نهایت کمال و درستی خواهد رسید.

پیامی