اطلاعیه مهم

توجه: از این پس ما را در آدرس جدیدمان در بلاگ بیان دنبال کنید

استادان علیه تقلب :: pap.blog.ir

۱۳۸۸ مرداد ۱۵, پنجشنبه

اخلاق، ركن فراموش شده در دانشگاه ها


پيام درج شده در خصوص فعاليت مجدد اين وبلاگ لااقل اين حسن را داشت كه متوجه شديم در عدم رقبت در انجام امور تنها نيستيم . نويسنده اين سطور نزديك دو ماه است كه كمتر كار مفيدي انجام داده ا ست و اگر انجام امور اجتناب ناپذيري ما نند طرح سوال براي امتحانات پايان ترم و ضرورت تصحيح اوراق در يك بازه زماني مشخص نبود مي توانست با افتخار اعلام کند كه اساسا ذره اي كار موثر انجام نداده ا ست! از آنجا كه همواره كثرت مجرمين از شدت جرم لااقل در ضمير انسان ها مي كاهد بنابر اطلاع بسياري از همكارا ن نيز به اين اپيدمي دچارند كه جاي اميدواري دارد!
درهرحال اميد است كه خداوند هرچه سريعتر توفيق گذر از اين مرحله و اشتياق به انجام امور پژوهشي و شادابي و سرزندگي علمي را همراه با حل مسائل عمومي كشور نصيب نمايد.
پس از چنين مقدمه اي كه تنها با هدف تسكين روحيه همكاراني با وضعيت ي مشابه احوال نگارنده نوشته شد بد نيست به چند نكته به ظاهر ساده ولي بسيار مهم كه در ارتباط با ضعف سيستم آموزش عالي كشور است اشاره شود:

1- تا كنون به جز يك مورد تمامي روساء جمهور كشور روحاني بوده اند (البته با استثنا نمودن دوره كوتاه رياست جمهوري شهيد رجايي) و هيچيك از آنان در اثبات و يا نفي سخنان و ا ظهارات خود از سخن و كلامي كه مبين وابستگي آنان به شغل و پيشه خاصي باشد استفاده ننموده اند . اين نكته در حاليست كه تنها رئيس جمهور غير روحاني در سخنراني ها و مصاحبه هاي انجام گرفته
مكررا به پيشينه ي دانشگاهي خود در تضمين موضوعات مورد بحث اشاره نموده است . به اين نكته بسيار ساده تنها به اين دليل اشاره گرديد كه اعتبار اجتماعي بسيار بالاي واژه "استاد " در جامعه گوشزد گردد و تاكيد شود كه خوشبختانه جامعه در مواردي اعتبار سخن اساتيد را برتر از بالاترين فرد اجرايي كشور مي داند.

2- يكي از اهداف مهم در توسعه و گسترش دوره هاي تحصيلات تكميلي علاوه بر تربيت محقق و پژوهشگر تامين نيروهاي مورد نياز دانشگاه هاي كشور است . به زبان ديگر در اين راستا قرار است اساتيد همكاران بعدي خود را تربيت و تكثير نما يند. به نظر نمي رسد كه بر خلاف القائات موجود توجيه كننده اين همه انرژي، تلاش و هزينه در راه اندازي ISI در چند ساله اخير صرفا توليد! مقاله اين دوره ها باشد.

3- عضو هئيت علمي بنا به نكته اي كه در بند 1 به آن اشاره گرديد يك فرد مرجع اجتماعي است و سخن او مورد پذيرش جمع بزرگي از آحاد جامعه است. سوال اينجاست اصولا چقدر براي آموزش اخلاقيات و ارتقاء "معرفت" چنين فردي سرمايه گ ذاري مي شود و اساسا سيستم آموزش عالي ما شامل دانشگاه ها و اساتيد از اين منظر هم ارزيابي مي گردند ؟ و آيا با توجه به اينهمه سرمايه گذاري، موفقيتي در اين خصوص كسب شده است؟

4- اصطلاح Residency در دوره های دکتری كه آن را شايد بتوان اقامت به منظور كسب معرفت ترجمه نمود و در رشته هاي رتبط با پزشكي واژه مصطلحي است تعريف شده است . يعني دانشجوي دوره دكتري بايد آنچنان مقيم محل ت حصيل خود و يار و همراه دائمي استادش باشد كه علاوه بر كسب تخصص در زمينه مربوطه حتي خلق و خوي اخلاقي و معرفتي معلمش را كه فرض آن است بر اساس ظوابط و اصولي صحيح انتخاب و استخدام شده است پيدا نمايد . اينجاست كه تربيت فردي مزين به لقب دكتر به طور اعم و "استاد دانشگاه" به طور اخص به مفهوم صحيح آن معنا پيدا مي نمايد . بديهي است با كثرت فعاليت ها ي آموزشي، پژوهشي و اجرايي توسط اساتيد مانند سرپرستي دانشجويان متعدد و درگيري هاي آموزشي و پژوهشي فراوان و همچنين اشتغال دانشجويان كه در موارد متعددي كار اجرايي بالاتري از استاد راهنما ي خود را يدك مي كشند تحقق اين امر امكان پذير نخواهد بود.

5- جوانان امروز بسيار باهوشند . شايد با صرف وقت كمي با آنان بتوان به نتايج علمي رسيد كه قابليت چاپ در مجلات تخصصي بين المللي را نيز داشته باشند . در ساليان اخير به چنين جوانان مستعدي آموخته ايم كه معيار استخدام در دانشگاه ها و شانس كسب بسياري از امتيازات ديگر با چاپ مقالات متعدد (اخيرا ثبت اختراع هم به آن افزوده شده و در بيلان كارها به آن اشاره مي گردد!) فراهم مي گردد در حاليكه در تمام مدت تحصيل وي ، نه فرصتي براي ورود به مباحث اخلاقي را داشته ايم و نه مانند نگارنده مطلب عامل به آن بوده ايم تا براي وي الگوي مناسب ي باشيم (بديهي است مستحضران به تبصره هاي ويژه و دارندگان رانت و پارتي كه علاقمند به استخدام در دانشگاه ها هستند حتي از اين توصيه هاي معمول نيز معافند و پوشيدن جامه استادي بر تن آنان از مسير ديگري صورت مي پذيرد).

6- آموزش اخلاق و معرفت در پوسته امور ظاهري و مادي نمي گنجد و اين ادعا ي بسيار ساده در ساليان اخير به اثبات رسيده است. خلاهاي معرفتي و ميزان تعهدات اجتماعي امروزه دانشگاه ها را كه لااقل دانش آموختگان دو سه دهه اخيرش اخلاق و معرفت را در قالب دروسي اجباري خوانده اند با وضعيت قديم دانشگاه ها و اساتيد آن دوره مقايسه نمائيد . قبول كنيد از اين حيث به جد عقب گرد داشته ايم.

7- اخلاقيات ركن فراموش شده سيستم آموزش دانشگاهي ماست . اخلاق حرفه اي و تعهد ات اجتماعي كميت پذير نيست و آنان را نمي توان در سياهه كاذب فعاليت ها ي دوره اي دانشگاه ها گزارش نمود . نگارنده سطور در صدد سياه نمايي خروجي دانشگاه ها از اين جنبه نيست ولي متاسفانه كثرت واعظان نامع تظ در موقعيت هاي كليدي در جامعه و استناد آنان به پيشينه دانشگاهي خود سابقه خوبي را براي ما فراهم نياورده است و تداوم وضعيت فعلي افق و دورنماي چندان روشني را در سيستم آموزش عالي كشور نويد نمي دهند . بايد بپذيريم جامعه علمي ما نسبت به بسياري از خلاف ها اصولا نرمالايز شده است و به آنان حساسيت نشان نمي دهد و فقدان اصول اخلاقي در سيستم آموزش علمي كشور موجب بروز انواع تهوع آور ي از تقلب ها گشته است. ثبت آثار و افكار سايرين به نام خود (كه بر مبناي سوابق ارائه شده در اين وب در بسياري از نقاط جهان منجر به محو افراد از زندگي علمي و حتي اجتماعي مي گردد ) تنها شمه كوچكي از اين ماجراست. دست پرورده هاي اين دوران كه توسط ما تربيت شده اند يا آمده اند و يا در شرف آمدن
هستند و قرار است در همه زمينه ها از ما بالاتر و جلوتر باشند حتي در ...........

8- تصور مي كنم حيثيت دانشگاه ها به راحت ي در حال خرج شد ن است و اعتبار واژه "استاد دانشگاه" در نزد مردم به سرعت در حال نزول مي باشد. فكر نمي كنيد بايد چاره اي انديشيد؟

سيد حسين اميرشاهي
دوازده مرداد هشتادوهشت