از: حمیدرضا حبیبیان
با سلام،
مدتي است كه اين وبلاگ را ميخوانم. تقريباً با تمام مباحثي كه اينجا مطرح ميشود موافقم اما نكاتي در مورد مجلات كم اعتبار وجود دارد. به نظر من اين درست نيست كه بياييم و ليست چند مجله را اينجا ذكر كنيم و بگوييم كم اعتبار هستند و داوري درست و حسابي ندارند و بحثهاي ديگري را پيش بكشيم. براي اين حرفم دلايلي دارم كه به بعضي از آنها اشاره ميكنم:
1- برخي از اين مجلات تازه شروع به انتشار كردهاند و نظر دادن و زير سوال بردن آنها شايد عجولانه باشد.
2- اينكه مجلات پولي باشند يا در عرض دو ماه جواب ميدهند دليل بر بد بودنشان نيست. ميتوانم مجلهاي را برايتان مثال بزنم كه حدود يك و نيم ميليون تومان براي چاپ مقاله دريافت كرده و پروسة داوري آن بين يك تا دو ماه طول ميكشد. اما در زمينة خودش داراي رتبة اول ميباشد. در حقيقت بيشتر مقالات چاپ شده در آن بعدها در مجله Nature چاپ شدهاند. جالب است بدانيد تا به حال فقط دو مقاله در اين مجله چاپ شده كه تمام اعضايشان از ايران بودند. از اين دست مجلات كه هم پولي هستند و هم زود جواب ميدهند كم نيست! در ضمن بسيار معتبر هم ميباشند.
3- مدل پول گرفتن از مولف براي مقاله (Author Pay Model) روشي است كه در چند سال اخير در مورد توجه قرار گرفته است. اكثر مجلات معتبر در زمينه فني تمايل دارند از اين مدل استفاده كنند. يعني پول را از مولف دريافت كرده، در عوض مقاله به صورت آنلاين در دسترس همه قرار ميگيرد در نتيجه همه به سرعت ميتوانند از پيشرفتها و ايدههاي جديد با خبر شده و در جهت پيشرفت آن كار ايدههاي جديد مطرح كنند! من نوعي وقتي ايدهاي مطرح ميكنم دوست دارم خيلي سريع به دست ديگران رسيده، نقد شده و پيشرفت داشته باشد، نه اينكه چند سال بعد كسي به طور اتفاقي به آن برخورد كند! البته اين روش اشكالات زيادي دارد كه فعلا در دست بررسي است. اما به نظر ميرسد دير يا زود اكثر مجلات معتبر به اين سمت خواهند رفت. خود من داور يكي از Transaction هاي IEEE هستم. حدود دو ماه قبل، IEEE نظر سنجياي از تعداد محدودي از داورانش انجام داد مبني بر اينكه چگونه به سمت استفاده اين مدل حركت كنند! مبالغي هم كه در نظر گرفته بودند بيش از 2500 دلار بود. البته براي اين مساله حدود 50 سوال مطرح كرده بودند كه در نهايت با توجه به تمامي اين جنبهها تصميم خواهند گرفت.
4- امكان ندارد بتوانيم در اين سايت براي تمامي رشتهها مجلاتي را كه كم اعتبار هستند و مشخصاتشان بارها در اين وبلاگ اشاره شده، بشناسيم. ما فقط در صورتي پي به بعضي از اين مجلات خواهيم برد كه ببينيم اطرافيانمان به تعداد زياد و در يك بازة كوتاهي در مجلهاي خاص مقاله چاپ كردهاند. در حالي كه حتماً مجلات اينچنيني ديگري وجود دارد كه هنوز نميشناسيمشان و شايد عده قليلي و به تعداد كم در آنها مقاله چاپ كردهاند (يا خواهند كرد). اين شايد دور از عدالت باشد كه فقط اسم چند مجله ذكر شود.
5- بعضي از اين مجلات جزو مجلات ISI ميباشند. هر چند با Impact Factor پايين. هر چند با پروسه داوري ضعيف براي بعضي مقالات. اما ....... حتماً استانداردهايي داشتند كه در ليست ISI ذكر شدهاند. مثالي ميزنم! مجلة Applied Mathematics and Computation توسط اين سايت به عنوان يك مجلة كم اعتبار شناخته شده! البته لازم به ذكر است كه بنده حتي يك مقاله هم در اين مجله چاپ نكردهام و فقط ميخواهم به نكاتي اشاره كنم و بگويم كه اظهارنظر در مورد يك مجله و اعتبار آن به اين راحتي نيست! به هر حال .... كم اعتبار شدن اين مجله از آنجايي مطرح شد كه مقالهاي توليد شده توسط يك نرمافزار توسط اين مجله پذيرفته شد. اما اگر پيگير قضيه بوده باشيد حتماً در سايت آن مجله و در همان زمان بايد مطلبي را ديده باشيد مبني بر آنكه از خوانندهها عذرخواهي گرديده و آن مقاله را از روي سايت برداشتند. گفتند كه چاپ نشده و كل Editorial Board مجله پس از آن قضيه عوض شد! بعضي اساتيد در اين مجله مقالات زيادي چاپ كردهاند و به اين ترتيب ارتقا و كلي اعتبار كسب كردهاند اما آيا اين امر به طور كلي ايرادي دارد؟ در مجالات معتبر هم از اين دست اتفاقات افتاده! معمولا بعد از اينكه فردي در مجلهاي چند مقاله چاپ كرد بقيه مقالات وي در همان مجله راحتتر پذيرفته ميشوند! ولو اينكه امكان دارد سطح بعضي از مقالاتش پايينتر از آن مجله باشد! به عبارت ديگر در مجلات بسيار معتبر هم مقالات كم ارزش وجود دارد!
6- شايد اينطور به نظر بيايد كه من قصد حمايت از مجلات كم اعتبار را دارم. اما همانطور كه عرض كردم نه نفعي دارم و نه مقالهاي در اين مجلات. فقط هدفم جلب توجه به مواردي است كه كمتر بحث شدهاند. ضمن اينكه با توجه عنوان اين وبلاگ، هدف مبارزه با دزدي ادبي و تقلب ميباشد. در حالي كه اكثر مطالب وبلاگ مربوط به معرفي و اثبات كم اعتبار بودن چند مجلهاي بود كه حتماً تمام افرادي كه در آن حوزهها فعاليت دارند خودشان بهتر از هر كس ديگهاي اين مجلات را ميشناسند. شايد بگوييد هدف اين است كه ميخواهيم بالاخره حرفمان به گوش عدهاي برسد تا بلكه مسئولين كاري كند كه منبعد امتيازي به اين مجلات داده نشود! اما به نظر من اين كار مشكلي را حل نميكند. خيلي راحت مجلات اينچنيني با چندين ساعت وقت گذاشتن پاي اينترنت پيدا ميشوند و قبل از آنكه مسئولان متوجه شوند باز عدهاي به اين طريق اعتبار و ارتقا پيدا كردهاند!
7- سوال! پس راه حل چيست!؟ به نظر من راه حل وراي اين است كه بنشينيم و كلي انرژي صرف كنيم و اين مجلات را پيدا كنيم. بهتر است اگر آييننامة ارتقا ايرادي دارد اين مساله به گوش مسئولين برسد! البته نكتهاي ديگر را هم بايد در نظر گرفت! آييننامه بايد به گونهاي و به آرامي اصلاح شود كه خداي نكرده بيعدالتي در مورد افرادي كه تازه شروع به تحقيق كردهاند صورت نگيرد! اينطور نباشد، حالا كه اساتيدي به درجه استاد كاملي رسيدهاند ديوارها را براي بقيه بالا ببرند!
8- در آييننامة جديد ارتقاي اعضاي هيئت علمي پژوهشي وزارت بهداشت بند جالبي وجود دارد كه چنانكه اين بند يا شكل ديگري از آن در آييننامة ارتقاي هيئت علميهاي آموزشي وزارت علوم هم گنجانده ميشد شايد كمي از اين مسائل را حل ميكرد. در آييننامة مذكور يكي از شرايط ارتقا از دانشياري به استاد كاملي اين است كه متقاضي بايستي حداقل سه مقاله (به اسم اول يا اگر كار دانشجوست به اسم دوم) ISI داشته باشد كه به هر كدام از آنها حداقل در سه مقاله ديگر استناد شده باشد و از اين سه مورد فقط يكي ميتواند Self Cite يا استناد به خود باشد! حالا اگر كسي در مجلات كم اعتبار مقالاتي چاپ كند احتمال اين كه كسي به آن استناد كند، به شدت پايين ميآيد. چون همانطور كه ميدانيد بزرگترين و مهمترين عيب اين مجلات كم بودن استنادات به مقالات آنها ميباشد. وگرنه اگر استناد زيادي به مقالات اين مجلات داده ميشد كه تبديل به مجلات معتبر ميشدند!!! اين آييننامه اشكالاتي دارد كه مثلا شايد كسي با دوستانش تباني كند و به كارهاي يكديگر استناد كنند. كه البته اينكار كمي مشكل است! مخصوصاً اگر براي ارتقا تعداد استنادات بيشتري مورد نياز باشد. اين اشكال با چند تبصره قابل رفع ميباشد.
9- روش فوق بسيار شبيه فاكتور H-Index ميباشد. اين فاكتور توسط Hirsch (فيزيكدان دانشگاه كاليفرنيا – سنديهگو) در سال 2005 معرفي گرديد. براي دسترسي به اين مقاله ميتوانيد به لينك (10.1073/pnas.0507655102) مراجعه كنيد. طبق اين مقاله به هر محققي فاكتوري به نام h اختصاص داده ميشود. محقق داراي فاكتور h خواهد بود هرگاه به هر يك از h مقاله از N مقالة وي حداقل h بار استناد شده باشد و به هر كدام از (N-h) مقالة باقيماندة وي حداكثر h بار استناد شود. به عبارت ديگر اگر فردي 10 مقاله داشته باشد زماني وي داري H-Index برابر با 3 خواهد بود كه سه مقاله داشته باشد كه به هر كدام ار آنها حداقل سه بار و به هر كدام از 7 مقالة باقيمانده حداكثر سه بار استناد شده باشد!!! از نظر Hirsch يك فيزيكدان زماني ميتواند تقاضاي درجة استاد كاملي نمايد كه در زمينة مورد تقاضا داري فاكتور h برابر با 18 باشد! دقت ميكنيد! يعني 18 مقاله داشته باشد كه به هر كدام از آنها حداقل 18 بار رفرنس داده باشند! چنانچه فردي داراي فاكتور h بالاي 45 باشد حائز شرايط عضويت در آكادمي ملي علوم ايالات متحده خواهد بود! براي كسب اطلاعات بيشتر در مورد ديتا بيسهاي معتبر مورد استفاده براي استخراج اين فاكتور علاوه بر مقالة فوق ميتوانيد به آدرس (http://en.wikipedia.org/wiki/Hirsch_number) مراجعه نماييد. ليست افرادي كه در حوزة علوم كامپيوتري داراي فاكتور h بالاي 40 هستند را نيز ميتوانيد در آدرس (http://www.cs.ucla.edu/~palsberg/h-number.html) ملاحظه نماييد.
10- در خاتمه بار ديگر تكرار مينمايم كه هدف من حمايت از مجلات كم اعتبار نيست. هدف بيان نكاتي بود كه شايد در جهت بهبود كيفيت كارهاي پژوهشي انجام شده در كشور كمكي نمايد.