من مي توانم به شما قسم بخورم: يك نفر
ايراني از صبح تا موقع خواب، در عالم خيال چه
خدمت هاي نمايان به وطن مي كند، چه مجاهدت ها
در دفاع نوع تصور مي كند، چه تجارت هاي
سودمند مي نمايد، چه زمين هاي باير و ويران را
آباد مي كند، چه قنات هاي جاري قشنگي داير
مي كند؛ لكن، همه خيال است، اساس نيست.
خاطرات تاج السلطنه
به كوشش مسعود عرفانيان، نشر تاريخ ايران،
تهران، چاپ چهارم، 1378
اخيراً گزاره هاي جالبي از آقاي محرابيان، وزير صنايع، نقل شده است كه خيلي ها را به فكر فرو برده است؛ هريك به فكري:
- "چاپ مقالات در مجلات بين المللي فروش رايگان علم است ... كه به صاحبان قدرت منتهي مي شود."
- "متأسفانه در جامعة علمي نگاهي ايجاد شده، كه به صورت نامحسوس و كاملاً سازماندهي شده، علم كشورها را به بهاي بسيار ارزان به فروش مي رسد."
- "... نظامات علمي در كشورهاي مختلف مثل كشور ما تابع ضوابط غلط بين المللي قرار گرفته است كه نمونة بارز آن همان چاپ اعضاي هيئت علمي در مقالات ISI است."
- "با اين كار، علم دانشمندان ايراني و دانشمندان ساير كشورها در اختيار قدرتي قرار مي گيرد كه از اين قدرت عليه همان كشور استفاده مي شود."
بنده كه در سا لهاي گذشته سهمي در اعمال سياست هاي تشويق پژوهشگران به انتشار در سطح بين المللي داشته ام از اين گزاره ها بي واسطه بهت زده شدم: مگر مي شود مديران ارشد كشور ما اين چنين فكر كنند؟ اولين فكر من اين بود كه عده اي مي خواهند پيشرفت بلامنازع ايران پس از انقلاب را مخدوش كنند.
اما نه! وزير صنايع كه اين چنين فكر نمي كند! او هم مانند مديران ارشد ديگر كشور رشد و توسعة ايران و عزت ايران را مي خواهد.پس چرا اينگونه صحبت مي كند؟ كمي تأمل مرا ياد پيچيدگي دنياي مدرن، پيچيدگي مفهوم علم مدرن، و نيز پيچيدگي رابطة ميان علم، دانش فني، و رشد اقتصادي و سياسي كشورها انداخت. بسيار ممارست و زمان مي خواهد كه ما جهان سومي ها ذهن هاي پيچيده پيدا كنيم و راه حل هاي بسيط براي مسئله هاي پيچيده مطرح نكنيم. مسئلة ما ناتواني در رشد صنعتي و توليد فناوري و برقراري رابطه ميان علم و فناوري و تجارت و كسب و كار است. اين مسئلة بسيار پيجيد ه اي است كه كمتر كشوري موفق به حل آن شده است. تمام كوشش خيرخواهان و ذهن هاي پيچيدة ايراني از ابتداي انقلاب تاكنون دستاوردهايي داشته است كه شاهد آن هستيم، اما هنوز از آن راضي نيستيم. هنوز در اين زمينه در ابتداي راه هستيم! پس اگر بعضي ها راه حل هاي ساده براي اين مسئلة پيچيده پيشنهاد مي كنند تعجب نكنيم؛ اگر عيب هاي بخش خود را به حساب پژوهشگران دانشگاهي مي گذارند ناراحت نشويم. اينها همه از روي خيرخواهي كساني است كه به پيچيدگي دنياي مدرن و مفاهيم آن عادت نكرده اند.
بگذاريد اين پيچيدگي ها را با چند سؤال و چند عدد بيان كنم: مي دانيم علم نوين چيست؟ مي دانيم دانش فني چيست؟ مي دانيم مالكيت معنوي چيست؟ مي دانيم ايران چند مقالة بين المللي در سال منتشر مي كند؟ مي دانيم جهان، بيگانگان، و قدرت هاي بيگانه چند مقاله منتشر مي كنند و در اختيار ما قرار مي دهند؟ مي دانيم چرا ما نمي توانيم از اين علم بيگانگان به نفع خودمان و به نفع صنعت خودمان استفاده كنيم؟ مي دانيم چرا دشمنان ما علم خود را رايگان در اختيار ما قرار مي دهند؟ چرا وزات صنايع از اين همه علم رايگان روي زمين ريخته به نفع كشور استفاده نمي كند؟
توليد علم جهاني در سال 2008 حدوداً 2 ميليون مقاله بوده است. يك درصد آن مي شود حدود بيست هزار مقاله! سهم ايران در سال 1387/2008 حدود 16000 يعني كمتر از يك درصد بوده است! آمريكا به تنهايي 18 درصد علم دنيا را در آن سال توليد كرده است و همه را هم تماماً دراختيار ما می گذارد! در اختيار ما مي گذارد تا اگر توانستيم به فناوري تبديل كنيم و به دنيا بفروشيم! چرا وزارت صنايع از اين 99 درصد علم دنيا براي توليد فناوري استفاده نمي كند؟ چرا ما در استفاده از اين علم رايگان بر زمين ريخته ناتوانيم؟
وزارت صنايع براي استفاده از اين ثروت انبوه چه تمهيدي انديشيده است؟ به توبره كشيدن خاك ايران كه هنر نيست! سيليس را تني 100 دلار بفروشيم و شيشة اپتيك را بسيار گران تر كيلوئي 1000 دلار بخريم؟ مگر نه اينكه دو دانه شيشة عينك چند گرمي را به قيمت 100 دلار مي خريم! وزارت صنايع توضيح دهد چه كرده است! مگر همين دانشگاهيان نبودند كه بيست سال پيش دانش فني توليد شيشة اپتيك را در ايران به دست آوردند اما وزارت صنايع نه تنها كمكي به توليد اين شيشه نكرد كه مانع هم شد؛ هنوز هم راه باز است: اين گوي و اين ميدان! خاك ايران را به توبره نكشيم؛ كارشناسان وزارت صنايع مثال هاي فراوان ديگري از اين به توبره كشيدن خاك ايران دارند! انتشار مقاله هاي ISI را تقبيح نكنيم كه اين ره به جايي نخواهد برد! نه از 99 درصد علم دنيا مي توانيم استفاده كنيم و نه حتي از دانش فني توليدشده در ايران كه به صورت مقالة ISI درنمي آيد و دانشگاهيان با آن ارتقاء دانشگاهي هم نگرفته اند!
واقعيت اين است كه ما نه علم را مي شناسيم، نه مفهوم دانش فني را درست درك كرده ايم. آنچه كشورها و بنگاه هاي اقتصادي رايگان به كسي نمي دهند دانش فني است نه علم! بنابر تعريف جديد، علم هنگامي علم است كه در چارچوب "گفتمان علمي" به صورت ارائة مقاله در همايش هاي ملي و بين المللي و يا انتشار در مجلات در "اجتماع علمي" مطرح و به بحث گذاشته شود، وگرنه هنوز علم نيست و توليد علمي تلقي نمي شود.
همكاران پژوهشي سخت كوش نگران نباشند. بي دغدغه به كار خودشان ادامه دهند و راه انتشار يافته هايشان را در اجتماع علمي ملي و بين المللي به هرصورت ممكن بجويند! ما بايد اين مرحلة "مشق علم" را همراه با افزايش توليد مقالات ادامه دهيم، تا پس از گذر از اين "دورة مشق" به مرحلة توليد علم وارد شويم و با حضور بين المللي نقش خودمان را در جهان و وظيفة خودمان را نسبت به مردم كشورمان ادا كنيم. آينده ارزش اين زحمات را درك خواهد كرد. و البته اميدوار باشيم نسل بعدي مديران كشور ما هم به نقش خود بهتر واقف شوند و راه توليد دانش فني و تجاري سازي اين دانش را هموار سازند؛ از خود بصيرت نشان بدهند و بصيرت ديگران را با سپر ولايتي دفع نكنند!
والذين جاهدافينا لنهديهم سبلنا.
رضا منصوري
تيرماه 1389
همكاران پژوهشي سخت كوش نگران نباشند. بي دغدغه به كار خودشان ادامه دهند و راه انتشار يافته هايشان را در اجتماع علمي ملي و بين المللي به هرصورت ممكن بجويند! ما بايد اين مرحلة "مشق علم" را همراه با افزايش توليد مقالات ادامه دهيم، تا پس از گذر از اين "دورة مشق" به مرحلة توليد علم وارد شويم و با حضور بين المللي نقش خودمان را در جهان و وظيفة خودمان را نسبت به مردم كشورمان ادا كنيم. آينده ارزش اين زحمات را درك خواهد كرد. و البته اميدوار باشيم نسل بعدي مديران كشور ما هم به نقش خود بهتر واقف شوند و راه توليد دانش فني و تجاري سازي اين دانش را هموار سازند؛ از خود بصيرت نشان بدهند و بصيرت ديگران را با سپر ولايتي دفع نكنند!
والذين جاهدافينا لنهديهم سبلنا.
رضا منصوري
تيرماه 1389
پ.ن: 1. ابن بادداشت را دکتر منصوري براي چاپ ابتدا به ايسنا ارسال کردند که آن خبرگزاري از انتشار آن خودداري کرد.
2. با شگفتي تمام بلافاصله پس از پست اين يادداشت کاملا علمي اين بلاگ فيلتر شد.