اطلاعیه مهم

توجه: از این پس ما را در آدرس جدیدمان در بلاگ بیان دنبال کنید

استادان علیه تقلب :: pap.blog.ir

۱۳۸۷ اسفند ۳, شنبه

يادداشتهای يک سردبير، يادداشت اول: تقلب ناشيانه

به نام خداوند جان و خرد
با سلام و احترام به خوانندگان گرامی
همين چند روز پيش بود که به عنوان سردبير نشريه (1) نامه ای الکترونيکی دريافت کردم با عنوان "(تقلب) Plagiarism"، ارسال کننده اين نامه تنها نام خود را ذکر کرده بود بدون هيچ پيغامی تنها با يک پيوست که حاوی يک مقاله بود. پس از آنکه فايل مقاله را باز کردم تشخيص دادم مقاله متعلق به نشريه ای است که سردبير آن هستم يعنی Iranian Journal of Electrical and Computer Engineering، يک لحظه گمان کردم نکند منظور فرستنده نامه الکترونيکی آن است که مقاله انتشار يافته علی رغم داوری دقيق و بين المللی آن خدای ناکرده تقلبی و رونويسی شده از مقاله ديگری است، اما خيلی زود با ديدن جعلی بودن نام مولف که نام و نام خانوادگی خود را زير عنوان مقاله با حروف انگليسی و با تيتر .Dr به صورت ناشيانه چسبانده بود و حذف نشانی مولف (اموری که در اين نشريه مرسوم نيست) مرا از چنين کابوسی رهايی بخشيد. هر چند که هيچ گاه احتمال وقوع چنين موردی را برای هيچ نشريه ای نمی توان رد کرد. به يادم دارم چند سال پيش در يکی از مجلات IEEE مقاله ای که بخشهای عمده ای از متن آن از مقاله ديگری رونويسی ماهرانه شده بود انتشار يافت، البته اين موضوع در مدت کوتاهی فاش گرديد و بخش قابل ملاحظه ای از يکی از شماره های بعدی آن مجله به توضيح و عذرخواهی و آسيب شناسی موضوع اختصاص يافته بود.بگذريم، بلافاصله به ذهنم خطور کرد که شايد فردی از سر اضطرار و از ترس اخراج از دانشگاه يا نظاير آن دست به چنين عمل ناپسندی زده است و يا آن که شايد شخصی خواسته است حساسيت مديريت نشريه را در مواجهه با چنين امری بسنجد. به سرعت دست به کار شدم و با جستجو در اينترنت با بهره گيری از نام مولف جعلی تحقيق در اين زمينه را آغاز کردم. اما دريافتم که موضوع غير از احتمالات پيش گفته است. نشانی سايت اين فرد (حقيقی يا مجازي) را يافتم و به آن رجوع کردم. بيش از چند دقيقه طول نکشيد که حيرتم لحظه به لحظه افزون گرديد. بی اختيار ياد حکايت شخصی افتادم که برای نخستين بار دست به جعل اسکناس زده بود و در زمان خرج کردن نخستين اسکناس جعلی گير افتاده بود. وقتی با کمال حيرت از پليس پرسيده بود چطور به اين سرعت او را شناسايی و بازداشت کرده اند؟ جواب شنيده بود او اولين فردی است که اسکناس سيصد تومانی جعل کرده است.
گفتم اين فرد حقيقی يا مجازی زيرا واقعاً نمی دانم با توصيفی که خواهم نمود آيا چنين فردی با هويت واقعی وجود دارد و يا آنکه احتمالاً همانند همان مقاله سر هم بندی شده ای که دانشجويان ايرانی آماده کرده بودند و برای يکی از مجلات علمی خارجی فرستاده بودند و پذيرفته شده بود، اين بار نيز افرادی برای سنجش حساسيت مسئولان و جامعه علمی به چنين اقدامی دست به اين زده اند. برای روشن شدن موضوع اجازه دهيد بيشتر توضيح دهم و موقتاً فرض کنيم چنين فردی با چنين هويتی واقعی است. در سايت برخی مشخصات برشمرده شده برای ايشان به بيان خودشان از اين قرار است: دانش آموخته "کارشناسی مهندسی برق قدرت" و "کارشناسی ارشد مهندسی برق کنترل" از يک دانشگاه (2) بسيار معتبر دولتی و "دکتری از يک دانشگاه بين المللی خارجی"، و عضو "هيئت علمی يک دانشگاه غير دولتی"، مدرس چند "دانشگاه نظامی و دولتی"، عضو "انجمن مهندسين برق و الکترونيک ايران و آمريکا (3)" و "انجمن مهندسين مکانيک ايران و آمريکا"، عضو "فرهنگستان علوم ايران". در اين سايت او نويسنده بيش از پانزده کتاب و يکصد مقاله معرفی شده است. البته ماجرا هنوز ادامه دارد، در دنباله مطالب ايشان نه تنها به عنوان استاد نمونه کشور در دوسال متوالی طی دهه هشتاد و برنده جايزه خوارزمی معرفی گرديده بلکه از سوابق مطالعاتی و کاری ايشان فعاليت بر روی سيستم های قدرت و مخابراتی ماهواره و همکاری با يک شرکت کانادايی و سازمان فضايی روسيه و همکار معاون تحقيقات اين سازمان و ناظر ارشد پروژه های عمرانی يکی از سازمانهای مهم تخصصی ايران ذکر شده است. حتی تاکيد شده وی دارای فعاليت شايان توجه در ساخت "موتور نمونه ملی" و راهنمايی متخصصين کشور در راه رسيدن به خودکفايی است.
ممکن است خواننده اين يادداشت بپرسد که در کشوری که سوابق نشان می دهد افراد نخبه و با استعداد زيادی در طول تاريخ وجود داشته اند که دارای مشخصاتی بسيار برتر از آنچه ذکر شد بوده اند، چرا بايد از آنکه فردی (که در سايت اينترنتی عکس جوانی از او ارائه شده است) دارای اين مشخصات باشد تعجب کرد؟ حقيقت را بخواهيد در ضمير ناخودآگاه اينجانب نيز با ديد نخست و با خواندن اين مشخصات شايد بايد انگيزه تحسين بوجود می آمد، اما با سابقه ای که برشمردم و توضيحاتی که ارائه خواهد شد چندان خوش گمان نبودم. در مراجعه به صفحه حاوی توضيحات مقالات انگليسی، از اين فرد 8 مقاله به عنوان مولف ذکر شده است که فايل آنها قابل دريافت توسط مراجعه کننده به سايت است. مضحک آن که تمام اين مقالات در يک نشريه تخصصی آن هم نشريه "Iranian Journal of Electrical and Computer Engineering" يعنی همان نشريه ای که بنده افتخار سردبيری آن رادارم انتشار يافته است، عجيب تر آن که تمام اين مقالات که در حوزه های رمزنگاری، فشارقوی، الکترونيک قدرت، پردازش تصوير، سيستم های قدرت و در نهايت الکترومغناطيس ارائه شده اند، همگی در يک شماره از اين نشريه انتشار يافته اند، جل الخالق! جالب است بدانيد تقلب مذکور آن چنان که ذکر شد چنان ناشيانه انجام شده (و يا وانمود شده اگر اين هويت مجازی باشد) که حتی نام مولفان اصلی مقالات که در سرصفحات فرد نشريه آورده شده تغيير داده نشده است! مضحک تر آن که در ذيل صفحات اين سايت اينترنتی عبارت "کليه حقوق مقالات اين وب سايت متعلق به وزارت علوم و تحقيقات و فن آوری بوده و هرگونه دخل و تصرف بدون اجازه مالک آن پيگرد قانونی دارد." خودنمايی می کند. اين موضوع که چنين تقلبهايی با چه اهداف و مقاصدی انجام شده است و بخصوص آسيب شناسی مرتبط با آن چه اهميتی دارد و از چه حوزه هايی تاثير می پذيرد قابل ارزيابی می باشد اما بهر حال خارج از حوصله و هدف اين يادداشت است. اما اين سئوال باقی است که بالاخره کدام مرجع يا ناظر رسمی يا غير رسمی در کشور بايد بر چنين ناهنجاريهايی که می تواند مقدمه ارتکاب اعمال ناپسند و يا حتی جرمهای سنگين شود نظارت کند و يا به مقابله با آن بپردازد؟
برای آنکه حتی از سوی خوش بين ترين افراد هم شک و گمانی راجع به صحت اين مطالب باقی نماند، نشانی اينترنتی اين سايت را در اختيار مسئولان سايت "استادان عليه تقلب" گذارده ام. البته غرض اصلی از عرضه مطالب ياد شده مچ گيری يا بازگويی داستان نيست، بلکه هدف آن است که نشان داده شود حوزه تقلب ناشيانه در حيطه اخلاق حرفه ای تا چه ميزان می تواند گسترده باشد. اما در عمل در بيشتر موارد به ويژه در حوزه مقالات ارسالی به نشريات يا همايشهای تخصصی اين نوع تقلب به صورت ارائه مقالات انتشار يافته، در حال انتشار يا انتشار نيافته ديگران با نام نويسنده جاعل است. البته اگر نويسنده جعلی کمی هوشمندی به خرج دهد با پس و پيش کردن و يا انجام تغييرات کوچکی عنوان مقاله را نيز تا حدی تغيير می دهد آن گاه شناسايی تقلب کمی دشوارتر می گردد، که اينجانب خود به دفعات با چنين مواردی از سوی معدود افراد ايرانی و غير ايرانی مواجه بوده ام.
بايد توجه داشت که اين نوع مقالات تقلبی با مولفان جعلی اغلب برای نشريات تخصصی ارسال می شود که از ديد جاعل دارای اعتبار علمی متوسط يا پايين در حوزه علمی ذيربط هستند و يا آنکه فرايند داوری آنها چندان دقيق نيست. زيرا گمان دارند به دليل اين شرايط شناسايی تقلب احتمال کمی دارد. البته اين احتمال هم وجود دارد که جاعلان تصور نمايند به دلايل مختلف داوران احتمالی مقاله دسترسی چندانی به منابع علمی مورد استفاده در تقلب حداقل به صورت برخط (on-line) ندارند و چندان در اين زمينه کنکاش نخواهند کرد. البته وجود احتمال اخير نزد متقلبانی انتظار می رود که نه از سر ناشيگری صرف بلکه به دليل شتابزدگی يا سهل انگاری در اين عمل ناپسند به تقلب ناشيانه مبادرت می نمايند. شايان ذکر است که حوزه مشاهده اين تقلبها نه تنها در مقالات ارسالی به نشريات و همايشهای تخصصی بلکه در ارائه شرح حال علمی برای استخدام و يا موارد ديگر نيز ممکن است مشاهده گردد.
برای آن که به مصداق امر به معروف و نهی از منکر به صورت واقعی در اين حوزه از اخلاق حرفه ای عمل کرده باشيم در اين مورد و ساير مواردی که در يادداشتهای بعدی تقديم خواهد شد حسب مورد نکاتی را يادآور می شوم. بهر حال بدون شک نمی توان شيوه ای را برشمرد که بطور قطع و يقين موجب شناسايی اين نوع تقلب شود، اما ساده ترين و نخستين روش جستجوی عنوان کامل مقاله و يا کلمات اصلی آن در موتورهای جستجوی قوی در شبکه اينترنت است. تجربه شخصی اينجانب آن است که اغلب با استفاده از موتور جستجوی Google يا نظاير آن بسياری از تقلبهای ناشيانه در حوزه مقالات تخصصی را می توان شناسايی نمود. البته روشهای مکملی نيز وجود دارد که اجازه فرماييد در يادداشتهای آتی به هنگام بحث در مورد شيوه های پيچيده تر تقلب به بيان آنها بپردازم.
به اميد حق
پانویس ها:
1- نشريه مهندسی برق و مهندسی كامپيوتر ايران
2 - برای پيشگيری از هر گونه سوء تفاهم و بحثهای بی نتيجه بعدی نام دانشگاه ها به عمد در اين يادداشت حذف شده است.
3- بعيد می دانم چنين انجمنهايی اصلاً وجود خارجی داشته باشند.