اطلاعیه مهم

توجه: از این پس ما را در آدرس جدیدمان در بلاگ بیان دنبال کنید

استادان علیه تقلب :: pap.blog.ir

۱۳۸۹ دی ۷, سه‌شنبه

تقاضا برای اظهار نظر درباره یک ژورنال ISI

با سلام
ممنون می شوم اگر اطلاع دقیقی از ژورنال زیر دارید، بنده را مطلع سازید:


ژورنال مزبور دارای IF=1.75 است. اما کمی بودار است. توجه شما را به تعداد کثیر نویسندگان ایرانی آن جلب می کنم! و تازه اینکه تقریباً اکثر مقالات را می توانید به رایگان دانلود نمایید!
بی صبرانه منتظر پاسخ شما عزیزان هستم.
با احترام

بي‌بي‌سي: مقالات علمی ایران؛ افزایش تعداد، افت کیفیت

۱۳۸۹ آبان ۳۰, یکشنبه

۱۳۸۹ آبان ۲۴, دوشنبه

خدمات ما

تکالیف: روزی چند ساعت از وقت شما با سر و کله زدن با کتاب های درسی تلف می شود تا تکالیف و تحقیقات دانشگاهی را انجام دهید؟ شما با انجام تکالیف تان فقط یک کلیک فاصله دارید، از این پس لازم نیست درگیر نوشتن تکالیف شوید.

پروژه پایان ترم: گروه پروژه ما در نوشتن پروژه های پایان ترم بسیار متبحر است. از لیسانس گرفته تا فوق لیسانس و دکترا.

پایان نامه: ما درک می کنیم که دانشجویی که کارمند هم هست، دانشجوی اکابری!، چه فشاری را باید متحمل شود تا پایان نامه بنویسد. اگر شما در هر مقطعی از تحصیل چنین مشکلاتی دارید بخش پایان نامه آن لاین در خدمت شماست.

تخفیف ویژه: یک پایان نامه بخر. یک پروپوزال مجانی ببر. فقط تا مدتی محدود دانشجویانی که پایان نامه هایی با حجم بیش از پنجاه صفحه سفارش دهند یک پروپوزال مجانی -برای ثبت نام در مقطع بالاتر- دریافت خواهند کرد.

تضمین می کنیم

* کارهای ما 100% بی تقلب و دستبرد فکری است. * رضایت کامل شما را جلب می کنیم و اگر کار مورد قبول واقع نشد آنقدر آن را تغییر می دهیم تا درست شود. * پژوهش توسط تیم ما انجام خواهد شد و پس از آن بخش خدمات مشتریان همواره در خدمتتان خواهد بود. * ما هرگز اطلاعات شما را فاش نخواهیم کرد. * پژوهشی که به شما داده می شود منحصر به فرد خواهد بود و هرگز آن را به کس دیگر نخواهیم فروخت.

این مطالب نه مربوط به یک موسسه تایپ و فتوکپی و خدمات علمی روبروی دانشگاه تهران است و نه مربوط به یک وب سایت ایرانی. اینها از وب سایتی نقل شده است که دامنه آن و نیز شماره تلفن ذکر شده در آن متعلق به کشور انگلستان است. کشوری که مقر معتبرترین دانشگاه های جهان و یکی از بزرگترین مراکز تولید علم است. البته حدس زدن اینکه این مطالب منبع ایرانی ندارد چندان سخت نیست چرا که چنین مشتری مداری، که حتی برای انجام یک کار تقلبی کاملا بارز است، در ایران سابقه ندارد.

آری مشکل تقلب جهانی شده است. در گذشته ای نه چندان دور تعداد دانشجویان فوق لیسانس و دکترا در همه کشورها محدود بود و آن ها عمدتا کسانی بودند که با عشق و علاقه فراوان پای در این راه مشقت بار می گذاشتند و معمولا از نظر درسی در مقاطع قبلی نیز در سطح بالایی قرار داشتند. امروزه با استفاده از اینترنت پژوهش کار آسانتری شده است و صنعت و خود دانشگاه ها هم ظرفیت های جدید برای پذیرش دانش آموختگان تحصیلات تکمیلی گشوده اند. در نتیجه تعداد دانشجویان تحصیلات تکمیلی بالا رفته و نیز تعداد مقاله ها و پایان نامه ها. دیگر نمی توان از تمام این دانشجویان فوق لیسانس و دکترا انتظار داشت که افرادی فرهیخته باشند. دزدی علمی امروز آفت تحصیلات تکمیلی در تمام دنیاست.

گرچه این مشکلات همه جا هست ولی ابعاد و تاثیر گذاری آن همه جا یکسان نیست. جامعه ایرانی مشخصات خاص خود را دارد و در نظر بسیاری از مردم ما، هیچ بی آبرویی بدتر از بی پولی و هیچ افتخاری بالاتر از تمکن مالی نیست و چنین دیدگاهی با فلسفه جامعه آکادمیک فرسنگ ها فاصله دارد. یک فرد دانشگاهی علم می آموزد تا عطش خود را در آموختن فرو بنشاند و علم تولید می کند تا خدمتی، هر چند بسیار ناچیز، به هموطنانش و جامعه بشری کرده باشد. در هنگام ارائه یک پیشنهاد پژوهشی یکی از مهمترین بخش ها آن است که توجیه کنید انجام موفق این تحقیق چه گره ای را از مشکلات جامعه می گشاید و نه اینکه اجرای آن چند ریال سود آوری دارد.همین است که در جوامع غربی کسانی که در مسیر تاسیس کمپانی های پولساز قرار می گیرند، اولین اقدامشان ترک دانشگاه است.

مدرک گرایی بیماری کشنده ای است که جامعه دانشگاهی ما را آلوده کرده است. بسیاری از دانشجویان هدفشان از آمدن به دانشگاه این است که تنها و تنها در پایان دوره مفتخر به دریافت دانشنامه ای شوند که صرف داشتن آن برای پیدا کردن شغلی با حقوق مادام العمر، یک لقب پر طمطراق (مثل دکتر و استاد که معادل امروزی الدوله و السطنه است) و احتمالا یک ازدواج دلخواه کفایت می کند و در مقابل کم اند کسانی که هر روز صبح فقط با این انگیزه به دانشگاه می آیند که تا عصر چیزی بر معلومات خود اضافه کنند. در نتیجه اگر در دانشگاه های معتبر غربی اکثر دانشجویان اهل تحقیق و مطالعه و تعداد انگشت شماری فقط به دنبال مدرک (و مشتریان چنین سایت هایی) هستند، در ایران متاسفانه این نسبت برعکس است و از آن بدتر اینکه این اکثریت بی علاقه بر روی اقلیت دانشجویان فعال اثر منفی می گذارند و بسیاری از آنها را هم بی انگیزه می کند.

در فروشگاه های زنجیره ای، مانند شهروند و رفاه مشتری امکان تماس مستقیم با کالا ها را دارد و بدیهی است در این شرایط افرادی هستند که از این فروشگاه ها دزدی می کنند، اما چون تعداد این افراد نسبت به مشتریان واقعی بسیار کم است، ضرر آنها از طریق سود کسب شده از بقیه جبران می شود. ولی اگر روزی این نسبت برعکس شود باید در فروشگاه را تخته کرد، در دانشگاه هم دقیقا چنین شرایطی وجود دارد. تا زمانی که تعداد متقلبان اندک است می توان وجود آنها را اجتناب ناپذیر دانست و تحمل کرد ولی روزی که تعداد این افراد زیاد شد دانشگاه کارکرد خود را از دست می دهد و مدرک آن نیز در هیچ کجا قابل قبول نخواهد بود. شرایطی که در آن تفاوت یک فرد دیپلمه و یک دارنده مدرک دکترا نه در معلومات و نه در منش و نه حتی درظاهر، بلکه فقط در داشتن یک برگ کاغذ است.

برای جلوگیری از بروز چنین وضعیتی بایستی هم استادان و هم برنامه ریزان آموزش عالی کشور عزم خود را جزم کنند. استادی که راهنمایی پایان نامه ای را بر عهده دارد بایستی بر کار نظارت کاملا دقیقی داشته باشد و از دانشجویان در دوره های زمانی چند هفته ای یا حداکثر یک ماهه گزارش عملکرد مکتوب، یا به صورت ارائه شفاهی خواسته شود و نیز از درون منابع این گزارش از دانشجو سوال پرسیده شود تا اطمینان حاصل گردد که دانشجو کاملا مطلب را فهمیده و تمام کار را خودش انجام داده است. برای این منظور زمان حضور استادان در دانشگاه ها باید بیشتر باشد تا فرصت رسیدگی و مطالعه کارهای دانشجویان را داشته باشند. از دوستانی که در خارج از کشور تحصیل و تدریس کرده اند یا می کنند یک سوال دارم: در کجای دنیا دیده اید که یک عضو تمام وقت هیات علمی فقط دو روز در هفته موظف به حضور در دانشگاه باشد؟ البته پیش نیاز این امر اختصاص دفاتر مجهز و اختصاصی به تمامی اعضای هیات علمی است که متاسفانه در اکثر دانشگاه های غیر دولتی وجود ندارد. از طرف دیگر باید ساز و کارهای نظارتی بین استاد راهنما و دانشجو جدی گرفته شود: اگر استاد حس کند که دانشجو آن طور که باید و شاید کار نمی کند نباید تا روز تکمیل پایان نامه منتظر بنشیند و اگر در شرایطی استاد و دانشجو هر دو تنبلی کنند، باید آنقدر نظارت بر میزان پیشرفت کار پژوهش به قدری جدی باشد که قضیه به موقع کشف و هر دو استاد و دانشجو را توبیخ شوند.

خوب است که دانشگاه های ما نسبت به سایر کشورهای خاورمیانه سابقه طولانی تری دارند و امروز، حداقل بر روی کاغذ، از وضعیت تقریبا مطلوبی برخوردارند، البته باز هم در مقایسه با کشورهای خاورمیانه. اما بد است که دانشگاه های منطقه و جهان با سرعت غیر قابل باوری در زمینه پژوهش در حال توسعه اند و ما از این قافله در حال عقب ماندن هستیم. شاید تا مدتی کوتاه بتوانیم با بهره گیری از بودجه های بی حساب کتاب پژوهشی تعداد مقالات مان را بالا ببریم اما اگر به طور جدی در زمینه پژوهش برنامه ریزی نکنیم، آینده ای چندان روشن در انتظار دانشگاه هایمان نخواهد بود.

پی نوشت: این مطلب را که نوشتم سری به استادان علیه تقلب زدم. دیدم یکی از دوستان کامنت جدیدی گذاشته اند و یک سایت جدید التاسیس ایرانی به نام iranisi.com را که خدماتی مشابه ارائه می دهند را معرفی کرده اند. به آن سایت رفتم دیدم نوشته اند: لازم به ذکر است دانشجویان علاقمند به ادامه تحصیل در خارج از کشور با داشتن حداقل یک مقاله ISI می توانند شانس پذیرش خود را به صورت native افزایش دهند. هر چه فکر کردم چطور کسی می تواند شانس خود را به این صورت افزایش دهد نفهمیدم. یعنی اگر از ایشان مقاله بخریم و مثلا برای کنفرانسی در ژاپن بفرستیم مردم فکر می کنند دارای اصالت ژاپنی هستیم؟؟ بعد حدس زدم که طرف قصد داشته بنویسد تاثیر مثبت در پذیرش شما دارد و خواسته برای باسواد نشان دادن خود یک کلمه انگلیسی هم در متن بگنجاند ولی از شانس بد یادش رفته که دو کلمه negative, positive کدام به معنای مثبت و کدام به معنای منفی اند و ضمنا چون املای کلمه را غلط نوشته بوده از ورد خواسته که پیشنهاد اصلاح بدهد و خلاصه این اتفاق افتاده است. مهم نیست.

در بخش بعد دیدم قسمتی هست به نام "نمونه مقالات ISI" که در آن نوشته شده: برای یافتن مقالات در سایت science direct جستجو نمائید. بله! جستجو کنید! چه چیزی را! حدس زدم که شاید یادشان رفته بنویسند چه چیزی را جستجو کنیم پس این جمله را جستجو کردم:

Acknowledgements: We would like to thank “IRAN ISI Company” for their support that has made it possible to plagiarize this paper

اما متاسفانه چیزی پیدا نکردم. با خودم فکر کردم این بخش بیخود در این سایت ایجاد نشده است. فکری از ذهنم گذشت و فورا آدرس صفحه را در گوگل جستجو کردم و آن چیزی را که فکر می کردم دیدم. با اینکه محل کار من اتاق آرامی است و افرادی دیگر در سکوت مشغول کارند نتوانستم جلوی قهقهه خودم را بگیرم. فکر می کنید چه دیدم؟ ده ها مقاله مختلف منتشر شده عموما در ژورنال های الزویر و در سال های 2005 به بعد همگی در با نویسندگان ایرانی به عنوان نمونه کار این شرکت معتبر فهرست شده اند. نویسندگان از همه جا هستند از دانشگاه های آزاد دور افتاده گرفته تا دانشگاه های دولتی سرشناس تهران. به خودم می گویم کسی که آنقدر کم هوش است که نمی داند مقاله تقلبی نوشتن با نرم افزار نوشتن برای فلان اداره فرق دارد و نباید آن را به عنوان نمونه کار منتشر کرد و آبروی مشتریان بیچاره را ریخت، و کسی که نمی داند تاثیر native یعنی چه... چگونه می خواهد برای یک دانشگاهی مقاله بنویسد. نگاهی دیگر به سایت تقلب انگلیسی انداختم و بعد به مشابه ایرانی اش و از خودم پرسیدم واقعا چرا بعضی از ما هیچ کارمان به آدمیزاد نمی رود. حتی تقلب کردن مان.

برای مشاهده لیست مقالات اینجا کلیک کنید. فقط تا مدتی محدود چون ممکن است کش گوگل به روز شود.

۱۳۸۹ مهر ۱۰, شنبه

يک نمونه از کپي پايان نامه

چكيده انگليسي دو پايان نامه در رشته شيمي، يكي متعلق به سال 1378 است كه در صنعتي اصفهان اجرا و نوشته شده و ديگري 1385 كه در دانشگاه تهران كپي و ارائه شده است.





در همین رابطه، یادداشت دکتر محمود تبریزچی از دانشگاه صنعتی اصفهان رابخوانید.

۱۳۸۹ مهر ۶, سه‌شنبه

مصاحبه‌ی مجله دانستنیها با من

توضیح ضروری:
من نه خود را چهره ماندگار می‌دانم و نه استاد برتر یا برجسته. این عناوین را این مجله به من داده که اگر قبل از چاپ می‌دانستم خواهش میکردم که اصلاح کنند.

برروی عکس کلیک کنید تا کل مصاحبه را بخوانید.

با تشکر از خانم فریبا فرهادیان که مصاحبه را انجام دادند و سپس فایل آن‌را در اختبارم گذاردند.


۱۳۸۹ شهریور ۲۶, جمعه

نوع جديدي از حمایت از مقاله هاي آماده ي چاپ در ژورنال های آی اس آی!

احتمالا شما اگر زمينه ي پژوهشي اتان رشته هاي کامپيوتراست چنين ايميلي از سوي جايي به نام «ارگان پژوهشي ايرانيان» دريافت کرده ايد:

==========================================
From: Financial Support
Date: 2010/9/17
Subject: حمایت و پشتیبانی مالی وفنی از مقاله شما در ژورنال های آی اس آی
To:


با سلام

حمایت و پشتیبانی مالی و فنی از مقالات، تحقیقات شما در ژورنال های ISI

حمایت مالی پشتیبانی مالی و فنی از مقالات، تحقیقات شما در ژورنال ها و
مجلات بین المللی خارجی و داخلی ISI . گروه ما افتخار دارد به عنوان
اولین و تنها گروه تخصصی در زمینه تحقیقات، پژوهش و مقاله نویسی حمایت
مالی و مادی از تحقیقات و مقالات شما عزیزان محقق و پژوهشگر حمایت کند.
گروه ما وابسته و به هیچ نهاد و یا سازمان دولتی نیست و موسس آن تعدادی
از دانشجویان و فارغ التحصیلان دانشگاهی از دانشگاه های ایران و خارج
کشور هستند و کاملا خصوصی اداره می شود.

هدف از تشکیل این گروه حمایت، گسترش و ترویج تحقیقات و پژوهشهای مرتبط با
رشته های فنی مهندسی و علوم انسانی و حمایت مالی و علمی از آثار شما در
ژورنالها و مجلات بین المللی داخلی و خارجی است. برخی از رشته ها و
فیلدهای مورد حمایت مالی گروه:

کامپیوتر و فناوری اطلاعات (شبکه های کامپیوتری ، شبکه های بی سیم ، شبکه
های حسگر بی سیم ، نرم افزار ، هوش مصنوعی ، سخت افزار و کلیه موضوعات
مرتبط)، مهندسی برق، مدیریت، اقتصاد، مهندسی مکانیک، مخابرات، صنایع،
عمران و سایر رشته های فنی ومهندسی و علوم انسانی.

هزینه ای که بابت تشویق به شما در هر مقاله پرداخت خواهد شد بین 400000
تا 1000000 تومان خواهد بود.

با تشکر و احترام فراوان

دپارتمان روابط عمومی

گروه پژوهشی ایرانیان
========================================================

يکي از همکاران ايميلي به اينها زده و انتظارات آن ها را از اين همکاري خواسته است. جواب آنها خيلي جالب و در نوع خود بي نظير است:

========================================================

2010/9/17 Mahsa XXXXXX

Salam

Be nazaram agar manzoore shoma baray ezafeh kardan esme do nafar be onvan e nevisandegan maghale ast in yek kolah bardari.
Hich jaye donya esme do ta adam vaseh poshtibani ezafeh nemishe,
hame jay e donya dar safheh avval e magahleh esme grouh haei ke support mali kardan darj mishe. banabarin agar manzoore shoma ham daghighan ine ke esme in do nafar dar safhehe avval va dar pavaraghi ba zekre jozeyat chap beshe khube.
Man 3 ta maghleh accept shode daram, dar ISI ba IF 3. Lotfan daghigh tozihat ro befrestin.

B ehteram

و پاسخ آنها
========================================================
2010/9/17 Financial Support

با سلام
نام دو نفر از اعضای گروه برای پشتیبانی فنی و مالی با شما در مقاله به شما معرفی خواهند شد و شما نام این دو نفر از اعضای گروه را در مقاله خود ذکر خواهید کرد.
این تشویقی شامل تمام ایرانیان داخل و خارج کشور می باشد.
در صورتیکه مقاله ای دارید که تحت داوری و یا اکسپت شده از ژورنال آی اس آی باشد لطفا عناوین و تعداد نویسندگان و نام ژورنال مربوطه را ارسال فرمایید.
توجه داشته باشید که موارد حمایتی فقط شامل مقالاتی می باشد که هنوز چاپ نشده باشند و مقالات اکسپت شده برای چاپ نیز مورد حمایت گروه می باشند.
هزینه ای که به شما پرداخت می شود بسته به کیفیت مقاله و نوع ژورنال و ضریب تاثیر آن خواهد بود.

با تشکر
دپارتمان روابط عمومی
گروه پژوهشی ایرانیان

۱۳۸۹ شهریور ۲۴, چهارشنبه

خبری نیست؟

با سلام
مداتی است که این وبلاگ خاموش است. آیا هنوز دسترسی به این وبلاگ دچار محدودیت است.

۱۳۸۹ شهریور ۱۴, یکشنبه

۱۳۸۹ شهریور ۶, شنبه

A lighter note: Professors for Plagiarism?!

I for one do not understand why we would be concerned about this sight being subject for selective proscription by higher authorities. The government is required to protect and preserve the sovereignty and integrity of both the physical and digital domain. The Roman Censors filled a similar role, and the romans just loved it.

Plagiarism is not a scourge but rather a higher form of compliment. One of my regrets in life is that none of my students or colleagues have complimented me in this way.  Plagiarism is also an art form which is less understood. It requires courage, a flexible set of ethical standards and talent to re-construct and represent a prior work in a way that is indistinguishable from the original.

Truth shall prevail only in the eye of beholder, even if she or he are blind.

Therefore I have established a weblog called Professors for Plagiarism at the following address:
Professors for Plagiarism استادان بر له تقلب

Let us forego our misguided, western-espoused notion about truth, honor, academic honesty and ethics and embrace plagiarism as means to emancipate our creative talents from vinculum of publishing ethics and let us soar to new heights of  fame or notoriety. 

۱۳۸۹ شهریور ۵, جمعه

Allegations of scientific misconduct at Harvard have academics up in arms




براي ديدن مقاله بر روي تصوير بالا کليک کنيد.

نظر ديگري در مورد فيلتر شدن اين سايت

استادان ارجمند، همکاران گرامی، دانشجویان عزیز

بنده نیز به نوبه‎ی خود از اقدام بی خردانه فیلترینگ این وبلاگ که توسط جمعی از بهترین اساتید کشور راه اندازی شده بود، ابراز تأسف و دوری می‎کنم و برای دستور دهندگان و عاملین آن بصیرت و منطق بیش از پیش آرزو می‎نمایم.

حقیقت بر همه دوستان روشن است که ابن وبلاگ با قصد و نیت ارایه نشانه‎های بی اخلاقی در جامعه علمی کشور که متأسفانه روز به روز نیز بیشتر شاهد آن هستیم، راه اندازی شد. کارنامه‎ی فعالیت نه چندان طولانی این وبلاگ که با هدف پاسداری از آبرو و جایگاه دانش و دانشمندان ایران که همیشه جزء بهترین‎ها در سطح دنیا بوده‎اند، بسیار درخشان است:

  • گردهمآیی برخی از بهترین‎های علمی کشور در داخل و خارج
  • ایجاد حساسیت و اطلاع رسانی برای پرهیز از افتادن ناآگاهانه در این دام
  • آشنایی با فرایند داوری و انتشار علمی
  • به اشتراک گذاردن تجارب و دانش پژوهشگران مختلف در این زمینه
  • آشنایی با انواع تقلب، سرقت ادبی و عدم رعایت حقوق مولفین
  • شناسایی نشریات کم اعتبار و بی اعتبار

و موارد دیگر

همگی از دستاوردهای ارزشمند این مدت فعالیت گروهی بوده است.

ولی با این اتفاق بر نویسندگان و خوانندگان متعهد این وبلاگ مشخص شد که راه درست است. (مثلی معروف است که می گوید اگر در راه هدفی بزرگ، مانعی ندیدی شاید که راه بیراهه است!)

لذا پیشنهاد بنده این است که همه نویسندگان و گردانندگان این وبلاگ با تلاشی دو برابر، بلکه چند برابر در پیگیری اهداف اولیه و بالابردن آگاهی در جامعه علمی کشور بکوشند و در عمل بی‎طرفی، عدم غرض‎ورزی، عدم سیاسی‎کاری و صداقت و انصاف این وبلاگ را اثبات و به نمایش بگذارند.

پیشنهاد همکار ارجمند آقای دکتر نقشینه نیز هر چند می‎تواند مفید باشد، ولی به تجربه ثابت شده است که چون معمولاً تصمیم‎‎ها خارج از چهارچوب قانون و سلیقه‎‎ای است، متاسفانه آنچه به جایی نرسد فریاد است! اتفاقاً به نظر من و بر طبق مثل معروف، این وبلاگ چوب را برداشته است و به همین دلیل است که ... پا به فرار گذاشته است. البته نه برای تنبیه که برای تنبه!

تجربه این مدت گذشته نشان داده که متاسفانه تعداد قابل ملاحظه ای از موارد آشکار شده از دستبرد علمی مربوط به کسانی است که مسئول یا مدیر هستند و بی راه نباشد که بگوییم فعالیت این وبلاگ اعتبار و درستی گفتار و کردار این گروه را به خطر انداخته است.

امیدواریم که این وبلاگ با جدیت به کارش ادامه دهد، این فیلترینگ مانعی نیست و تجربه نشان داده است راه حل های حذفی و از این نوع مانع انتشار اندیشه و حقیقت نخواهد شد. به امید روزی که تجارب این وبلاگ و اطلاعات آن در بخش ویژه‎ی «اخلاق و روش پژوهش» در سایت وزارت علوم و سایت تک تک موسسات آموزش عالی و دانشگاه‎ها انتشار و گسترش یابد.

با آرزوی پیروزی و بهروزی

سعید همایونی
استادیار گروه مهندسی نقشه برداری و ژئوماتیک،
پردیس دانشکده ‎های فنی، دانشگاه تهران

۱۳۸۹ شهریور ۳, چهارشنبه

فیلترینگ ابلهانه یا کم کاری خود ما

من شخصا از اینکه این وبلاگ در میهن ما فیلتر شده است بسیار ناراحتم. برخی از عکس العملها توسط حامیان نیز در این میان طبیعی می دانم اما به همان دلایلی که ابن وبلاگ برپا شد به همان دلایل نمی توان با این مسئله احساسی برخورد کرد. اول از همه من بر این باور نیستم که مقاله استاد گرامی ام، دکتر منصوری، ماشه فیلتر شدن سایت باشد. در این سایت مطالب بسیار رادیکالتری مطرح گردبد که هیچ کدام منجر به فیلترینگ نشد. در ضمن مطلب اقای دکتر منصوری بطور کامل در سایت الف منتشر شده بود.

می بایست در صورت امکان نسبت به پیگیری مسئله فیلنرینگ اقدام قانونی صورت داد. برای اینکار خود اعضا نباید درگیر شوند و باید از طریق قانونی و وکیل این مسئله پیگیری شود. تنها کاری را در این میان می توانیم انجام دهیم ایجاد یک صندوق تامین مالی اقدامات حقوقی یا باصطلاح Legal Defense War Chest است. من نمی دانم آیا بر اساس قانون مطبوعات فیلتر شده ایم یا بر اساس قانون افترا. آیا کسی قطعا و یقینا می داند چرا فیلتر شده ایم؟ آیا دوستان مخابراتی ما نمی دانند که به لحاظ فنی این فیلترینگ فقط اقدامی وصله پینه ای (Stop-Gap) است؟ در یک مبارزه و هماوردی از نوع حقوقی نباید هوشمندی حریف را دست کم گرفت.

من پیشنهاد دارم که آقای دکتر قدسی و برخی از اعضای حامی، حسابی را برای تامین مخارج پیگیریهای حقوقی تشکیل و به سایر اعضا اعلام کنند. وقتی معلوم نیست چرا فیلتر شده ایم، نمی توانیم استراتژی قطعی را برای مقابله اتخاذ کنیم.

با تشکر

نادر نقشینه



۱۳۸۹ مرداد ۲۸, پنجشنبه

وبلاگ استادان‌ علیه تقلب چرا اینقدر ابلهانه فیلتر شد؟


بنا به سوابق، وبلاگ استادان‌ علیه تقلب وبلاگی کاملا غیرسیاسی است که بر اساس اهداف ذکر شده بخش کوچکی از مشکلات موجود در حوزه آموزش عالی کشور با تاکید بر مبارزه با تقلب در آن دنبال می شود. علی رغم رسالت اعلام شده توسط موسسین در خصوص مبارزه با تقلب و عدم سکوت در برابر آن (حتی تا پای جان!) سوابق نشان می دهند که این بزرگواران و کلیدداران اصلی وبلاگ، مشابه قاطبه اساتید دانشگاه در صورتیکه سمبه متهمان به تقلب پرزور باشد عدم هیاهو و حتی سکوت را نیز سیاست چندان نامناسبی نمی بینند که ماجراهای آقای کردان و اتهام های مشابه به تعدادی از وزرا و مسئولین و عدم پوشش جدی این مسائل تائیدی بر این مدعاست. در واقع باوجود اهمیت، جاذبه ژورنالیستی و ارتباطی که اتهام تقلب این سیاستمداران با اهداف وبلاگ داشت موضوعات مذکور کمتر از حدّی که انتظار می رفت مورد توجه قرار گرفت که اگر بخواهیم آن را تحلیل کنیم به ذات محافظه کار ما اساتید دانشگاه بر می گردد که به هر حال به اینچنین ویژگی هایی مزین هستیم و محافظه کاری این دوستان نیز نشان می دهد که آنان دقیقا از جمع خودمان هستند.

متاسفانه، ظاهرا درج یک مقاله کاملا تحلیلی و مستدل در پاسخ به اظهارات غیرتخصصی یک مقام دولتی غیر مسئول در حوزه آموزش عالی موجب انسداد دسترسی معمول به این وبلاگ گردیده است. فارغ از مقایسه وزن علمی-اجتماعی همکار بزرگوارمان جناب پرفسور منصوری و مقام مورد اشاره که بی تردید قیاس مع الفارغ است آنچه که هراس آور است پیام قدرتی است که به این طریق ارسال می گردد. راستش موقعیت جناب آقای دکتر منصوری با بسیاری از ما قابل مقایسه نیست. در واقع هنگامیکه این همکار بزرگوار که علاوه بر منزلت علمی، سوابق روشنی نیز از حیث اعتقاد به اصول و مبانی و تقید به اخلاق اسلامی دارد و از سابقه طولانی خدمت به نظام در مسئولیت های اجرایی در حد معاونت وزارتخانه نیز برخوردار است نتواند نظرات کاملا تخصصی خود را در خصوص صحبت های یک مقام غیر مسئول در حوزه پژوهش در این وبلاگ تخصصی که شاید جمع بازدیدکنندگان دائمی آن در این ایام به 100 نفر نیز نمی رسد درج نماید آنگاه وضعیت دیگران که مشخص است. بنا به برداشت بنده، مقاله جناب آقای دکتر منصوری با منطقی روشن و استدلالی محکم نظرات اعلام شده توسط مسئول امور صنعت و معدن کشور را در خصوص نحوه عرضه یافته های علمی اساتید (که مجددا تاکید می گردد بی ارتباط با حوزه ماموریت وی است) مانند بسیاری از افاضات امروزی شعاری و فاقد منطق و دلیل دانسته است که متاسفانه اعلام این نظر کاملا تخصصی همانگونه که مدیر محترم سایت مرقوم نموده اند در چشم به هم زدنی موجب انسداد دسترسی به وبلاگ کاملا تخصصی (و البته کاملا محافظه کار!) اساتید علیه تقلب در روزی که بنام روز خبرنگار نیز مزین گردیده بود شده است تا مفهوم ارج به خبر و وسایل ارتباط جمعی به شکل جدید و متفاوتی با آنچه که تا کنون می شناختیم، معنی گردد.

راستش همه می دانیم که فیلتر شدن یک سایت به مفهوم عدم دسترسی به آن نیست ولی اصل مطلب این است که منشاء این همه کینه که موجب چنین برخوردهای جاهلانه می گردد چیست؟ به نظر می رسد که اگر ریشه مسئله به طرح موضوع اتاق امن مرتبط باشد لازم است دوباره به این نکته توجه گردد که تقلب مورد اشاره علی رغم همه جاذبه های خبری که داشت چندان مورد توجه این وبلاگ قرار نگرفت و لذا مشکل باید به موضوع دیگری که شاید اتفاق جدید و در راهی باشد مرتبط گردد. در ساده ترین حالت می توان تصور کرد که دادگاه مربوط به ذسیدگی به تقلب مذکور به صدور حکم دیگری در این رابطه نزدیک شده است و لذا از دسترس خارج نمودن پایگاه های اطلاع رسانی می تواند از بعد انتشار اخبار مربوط به نتایج بررسی بکاهد.

تردیدی نیست که این وبلاگ و مطالب آن با وجود اعمال فیلتر درهرحال قابل دسترسی هستند ولی نکته مهمتر مانور قدرت آقایان است. راستی اینها با اینهمه جوانی چقدر قدرت دارند که قادرند حکم بستن رسانه ای را با سرعت نور از از طریق ارتباطاتی که دارند به اجرا درآورند؟ اصولا چنین وبلاگی که فاقد تمامی ویژگی ها و جاذبه های یک سایت سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، سرگرمی و ...... است با مخاطبان بسیار معدودی که در قاطبه دانشگاهی دارد (افرادی که قاعدتا جهت گیری ها و تصمیمات خود را با یکی دو مقاله تغییر نمی دهند) چه خطری می تواند در این کشور (که بنا به ادعا در امر آزادی رسانه ها در صدر کشورهای دنیاست) داشته باشد که با چنین سرعتی از دسترس خارج می شود؟ راستی اینهمه قدرت همراه با نادانی های کودکانه در به کارگیری آن در چنین موارد نسبتا کم اهمیتی شائبه وقوع اشتباهات بزرگتر و سرنوشت سازتری که می تواند روی داده باشد و یا در آینده رخ دهد را در مخاطبان القا نمی کند؟ آیا مراجعین به این سایت که علی القاعده از قشر دانشگاهی این مملکت هستند از وجود چنین کانون های قدرت غیر پاسخ گو وحشت نمی کنند؟ آیا این قبیل اشتباهات با همه اهمیّت ناچیزی که در مقایسه با خطاهای بزرگتر دارند در مجموعه تصمیم گیری های اندیشمندان کشور در خصوص ماندن یا رفتن آنان را به سوی دروازه های خروجی کشور هدایت نمی کند؟ وقتی یک فرد با اختیاراتی که قاعدتا در حوزه امور صنعتی تعریف گردیده است در انسداد وبلاگی که بستن آن به سازمان های قضایی و ارشاد و آموزش عالی کشور مربوط می شود اینهمه قدرت دارد پس در کارخانه ها و معادن این دیار که خود را متولی مستقیم آنان می داند چه کارها که می تواند بکند!

خداوند عاقبت امور را ختم به خیر نماید و از عواقب عرضه رایگان دانش به کفار از طریق نشر آن در مجلات ISI مصونمان دارد! آمین.

سید حسین امیرشاهی

۱۳۸۹ مرداد ۱۶, شنبه

99 درصد علم دنيا رايگان دراختيار ماست: با آن چه كرد هايم؟ - دکتر رضا منصوری


من مي توانم به شما قسم بخورم: يك نفر
ايراني از صبح تا موقع خواب، در عالم خيال چه
خدمت هاي نمايان به وطن مي كند، چه مجاهدت ها
در دفاع نوع تصور مي كند، چه تجارت هاي
سودمند مي نمايد، چه زمين هاي باير و ويران را
آباد مي كند، چه قنات هاي جاري قشنگي داير
مي كند؛ لكن، همه خيال است، اساس نيست.

خاطرات تاج السلطنه

به كوشش مسعود عرفانيان، نشر تاريخ ايران،
تهران، چاپ چهارم، 1378

اخيراً گزاره هاي جالبي از آقاي محرابيان، وزير صنايع، نقل شده است كه خيلي ها را به فكر فرو برده است؛ هريك به فكري:

- "چاپ مقالات در مجلات بين المللي فروش رايگان علم است ... كه به صاحبان قدرت منتهي مي شود."

- "متأسفانه در جامعة علمي نگاهي ايجاد شده، كه به صورت نامحسوس و كاملاً سازماندهي شده، علم كشورها را به بهاي بسيار ارزان به فروش مي رسد."

- "... نظامات علمي در كشورهاي مختلف مثل كشور ما تابع ضوابط غلط بين المللي قرار گرفته است كه نمونة بارز آن همان چاپ اعضاي هيئت علمي در مقالات ISI است."

- "با اين كار، علم دانشمندان ايراني و دانشمندان ساير كشورها در اختيار قدرتي قرار مي گيرد كه از اين قدرت عليه همان كشور استفاده مي شود."

بنده كه در سا لهاي گذشته سهمي در اعمال سياست هاي تشويق پژوهشگران به انتشار در سطح بين المللي داشته ام از اين گزاره ها بي واسطه بهت زده شدم: مگر مي شود مديران ارشد كشور ما اين چنين فكر كنند؟ اولين فكر من اين بود كه عده اي مي خواهند پيشرفت بلامنازع ايران پس از انقلاب را مخدوش كنند.

اما نه! وزير صنايع كه اين چنين فكر نمي كند! او هم مانند مديران ارشد ديگر كشور رشد و توسعة ايران و عزت ايران را مي خواهد.پس چرا اينگونه صحبت مي كند؟ كمي تأمل مرا ياد پيچيدگي دنياي مدرن، پيچيدگي مفهوم علم مدرن، و نيز پيچيدگي رابطة ميان علم، دانش فني، و رشد اقتصادي و سياسي كشورها انداخت. بسيار ممارست و زمان مي خواهد كه ما جهان سومي ها ذهن هاي پيچيده پيدا كنيم و راه حل هاي بسيط براي مسئله هاي پيچيده مطرح نكنيم. مسئلة ما ناتواني در رشد صنعتي و توليد فناوري و برقراري رابطه ميان علم و فناوري و تجارت و كسب و كار است. اين مسئلة بسيار پيجيد ه اي است كه كمتر كشوري موفق به حل آن شده است. تمام كوشش خيرخواهان و ذهن هاي پيچيدة ايراني از ابتداي انقلاب تاكنون دستاوردهايي داشته است كه شاهد آن هستيم، اما هنوز از آن راضي نيستيم. هنوز در اين زمينه در ابتداي راه هستيم! پس اگر بعضي ها راه حل هاي ساده براي اين مسئلة پيچيده پيشنهاد مي كنند تعجب نكنيم؛ اگر عيب هاي بخش خود را به حساب پژوهشگران دانشگاهي مي گذارند ناراحت نشويم. اينها همه از روي خيرخواهي كساني است كه به پيچيدگي دنياي مدرن و مفاهيم آن عادت نكرده اند.

بگذاريد اين پيچيدگي ها را با چند سؤال و چند عدد بيان كنم: مي دانيم علم نوين چيست؟ مي دانيم دانش فني چيست؟ مي دانيم مالكيت معنوي چيست؟ مي دانيم ايران چند مقالة بين المللي در سال منتشر مي كند؟ مي دانيم جهان، بيگانگان، و قدرت هاي بيگانه چند مقاله منتشر مي كنند و در اختيار ما قرار مي دهند؟ مي دانيم چرا ما نمي توانيم از اين علم بيگانگان به نفع خودمان و به نفع صنعت خودمان استفاده كنيم؟ مي دانيم چرا دشمنان ما علم خود را رايگان در اختيار ما قرار مي دهند؟ چرا وزات صنايع از اين همه علم رايگان روي زمين ريخته به نفع كشور استفاده نمي كند؟

توليد علم جهاني در سال 2008 حدوداً 2 ميليون مقاله بوده است. يك درصد آن مي شود حدود بيست هزار مقاله! سهم ايران در سال 1387/2008 حدود 16000 يعني كمتر از يك درصد بوده است! آمريكا به تنهايي 18 درصد علم دنيا را در آن سال توليد كرده است و همه را هم تماماً دراختيار ما می گذارد! در اختيار ما مي گذارد تا اگر توانستيم به فناوري تبديل كنيم و به دنيا بفروشيم! چرا وزارت صنايع از اين 99 درصد علم دنيا براي توليد فناوري استفاده نمي كند؟ چرا ما در استفاده از اين علم رايگان بر زمين ريخته ناتوانيم؟

وزارت صنايع براي استفاده از اين ثروت انبوه چه تمهيدي انديشيده است؟ به توبره كشيدن خاك ايران كه هنر نيست! سيليس را تني 100 دلار بفروشيم و شيشة اپتيك را بسيار گران تر كيلوئي 1000 دلار بخريم؟ مگر نه اينكه دو دانه شيشة عينك چند گرمي را به قيمت 100 دلار مي خريم! وزارت صنايع توضيح دهد چه كرده است! مگر همين دانشگاهيان نبودند كه بيست سال پيش دانش فني توليد شيشة اپتيك را در ايران به دست آوردند اما وزارت صنايع نه تنها كمكي به توليد اين شيشه نكرد كه مانع هم شد؛ هنوز هم راه باز است: اين گوي و اين ميدان! خاك ايران را به توبره نكشيم؛ كارشناسان وزارت صنايع مثال هاي فراوان ديگري از اين به توبره كشيدن خاك ايران دارند! انتشار مقاله هاي ISI را تقبيح نكنيم كه اين ره به جايي نخواهد برد! نه از 99 درصد علم دنيا مي توانيم استفاده كنيم و نه حتي از دانش فني توليدشده در ايران كه به صورت مقالة ISI درنمي آيد و دانشگاهيان با آن ارتقاء دانشگاهي هم نگرفته اند!
واقعيت اين است كه ما نه علم را مي شناسيم، نه مفهوم دانش فني را درست درك كرده ايم. آنچه كشورها و بنگاه هاي اقتصادي رايگان به كسي نمي دهند دانش فني است نه علم! بنابر تعريف جديد، علم هنگامي علم است كه در چارچوب "گفتمان علمي" به صورت ارائة مقاله در همايش هاي ملي و بين المللي و يا انتشار در مجلات در "اجتماع علمي" مطرح و به بحث گذاشته شود، وگرنه هنوز علم نيست و توليد علمي تلقي نمي شود.

همكاران پژوهشي سخت كوش نگران نباشند. بي دغدغه به كار خودشان ادامه دهند و راه انتشار يافته هايشان را در اجتماع علمي ملي و بين المللي به هرصورت ممكن بجويند! ما بايد اين مرحلة "مشق علم" را همراه با افزايش توليد مقالات ادامه دهيم، تا پس از گذر از اين "دورة مشق" به مرحلة توليد علم وارد شويم و با حضور بين المللي نقش خودمان را در جهان و وظيفة خودمان را نسبت به مردم كشورمان ادا كنيم. آينده ارزش اين زحمات را درك خواهد كرد. و البته اميدوار باشيم نسل بعدي مديران كشور ما هم به نقش خود بهتر واقف شوند و راه توليد دانش فني و تجاري سازي اين دانش را هموار سازند؛ از خود بصيرت نشان بدهند و بصيرت ديگران را با سپر ولايتي دفع نكنند!

والذين جاهدافينا لنهديهم سبلنا.

رضا منصوري
تيرماه 1389
پ.ن: 1. ابن بادداشت را دکتر منصوري براي چاپ ابتدا به ايسنا ارسال کردند که آن خبرگزاري از انتشار آن خودداري کرد.
2. با شگفتي تمام بلافاصله پس از پست اين يادداشت کاملا علمي اين بلاگ فيلتر شد.

۱۳۸۹ مرداد ۱۰, یکشنبه

اولين كارگاه آموزشي روشهاي هوشمند كشف تقلب



(بر روي تصوير بالا کليک کنيد. ممکن است به خاطر اعمال فيلتر تصوير ديده نشود)

اولين كارگاه آموزشي
روشهاي هوشمند كشف تقلب
مكان: ميدان شهيد باهنر (نياوران)، پژوهشگاه دانشهاي بنيادي، پژوهشكده علوم كامپيوتر

تاريخ: 18 مرداد 1389

سخنرانان

* مهدي پاكدامن
دانشگاه تهران
* دكتر روزبه ترابي
دانشگاه تهران و پژوهشگاه دانشهاي بنيادي
* دكتر روزبه توسركاني
پژوهشگاه دانشهاي بنيادي
* آدرين جلالي
دانشگاه تهران
* فائزه دري
دانشگاه تهران
* دكتر مهدي صادقي
پژوهشگاه ملي مهندسي ژنتيك و پژوهشگاه دانشهاي بنيادي

۱۳۸۹ مرداد ۹, شنبه

انجمن مبارزه با تقلب علمی

با سلام

به نظر می رسد زمان ایجاد تحول در این فرآیند (تلاش برای مبارزه با تقلب علمی) فرا رسیده باشد. زیرا در حال حاضر، کل فعالیت اعضای این بلاگ تقریباً به نوشتن حداکثر دو- سه مطلب در ماه و نهایتاً اظهار نظر درباره همان دو- سه مطلب خلاصه شده است.

لذا، به منظور هرچه بیشتر شدن بازده این فرآیند، پیشنهاد می کنم که اعضای موسس، به همراه آن عده از اعضای دیگر که تمایل دارند، انجمنی مثلاً تحت عنوان "انجمن مبارزه با تقلب علمی" تأسیس نمایند. یک چیزی مثل انجمن مهندسان مکانیک ایران یا دیگر موارد مشابه. آنگاه با انجام فعالیتهایی چون برگزاری کنفرانس و یا کارگاههای آموزشی، چاپ نشریه و . . . ، به نحو عملی و مناسبتری به مبارزه با این امر مذموم پردازند. اطمینان دارم که مقالاتی که در این زمینه چاپ می شوند، برای جامعه علمی مان، بسیار مفیدتر از برخی مقالاتی است که هر روز توسط جامعه علمی مان در نشریات مختلف جهان به زیور طبع آراسته می گردند.

با احترام

فرامرز آشنای قاسمی

۱۳۸۹ مرداد ۳, یکشنبه

ضرورت ترویج اخلاق آکادمیک در دانشگاه



برای خواندن مقاله بر روی تصویر بالا کلیک کنید.
مجله ی آیینه‌ی دانشگاه، شماره ۷ و ۸، فروردین و اردیبهشت ۱۳۸۹

۱۳۸۹ تیر ۱۷, پنجشنبه

براي جلوگيري از تقلب دانش‌جويان، دانشگاه‌ها حقه‌هاي آنان را مي‌آموزند

اين مقاله‌ي نيويورک تايمز از مرکزي در دانشگاه فلوريداي مرکزي صحبت مي‌کند که براي مقابله‌ با تقلب روزافزون و پيچيده‌ي دانش‌جويان از روش‌هاي نوين فناوري استفاده مي‌کند.

براي ديدن مقاله بر روي تصوير کليک کنيد. سايت نيويورک تايمز متاسفانه در ايران فيلتر است.

با تشکر از دکتر بهروز پرهامي
==========================================================
ترجمه از آقای پیامی
برای جلوگیری از تقلب باید حقه های متقلبین را فرا گیریم
نیویورک تایمز 14 تیر 1389

شاید اینجا خط مقدم نبرد با تقلب دانشجویان باشد: مرکز آزمون دانشگاه فلوریدای مرکزی.

اینجا آدامس جویدن هنگام امتحان ممنوع است چرا که این کار ممکن است پوششی برای مکالمه با یک همدست بیرون از حوزه به وسیله سمعک تلفن همراه باشد.

تمامی 228 کامپیوتر محل آزمون زیر پوشش دوربین های مداربسته هستند و به این طریق اقداماتی مانند تلاش برای عکسبرداری از صفحه نمایش، مثلا، با یک خودکار مجهز به دوربین مخفی جهت کمک به دوستی که قرار است بعدا در امتحان شرکت کند، به راحتی کشف می شود.

داشتن چرکنویش مجاز است ولی تمامی چرکنویس ها به صورت تاریخ دار ممهور می شوند و بایستی در انتهای آزمون تحویل داده شوند.

زمانی که مراقب متوجه حرکت مشکوکی شود تمامی اعمال دانشجو را بر روی کامپیوتر و نیز از طریق زوم کردن یک دوربین نصب شده در بالای سر سر ضبط می کند و این تصاویر بعدا بر روی سی دی ذخیره می شوند تا به عنوان مدرک مورد استناد قرار گیرند.

تیلور الیاس، معاون دانشکده و مدیر مرکز آزمون دانشگاه، می گوید: تقلب به نحو قابل توجهی کاهش یافته و به 14 مورد در میان 64000 فقره امتحان گرفته شده در ترم دوم رسیده است. ما نمی توانیم این مشکل را ریشه کن کنیم ولی به موفقیت نسبی دست خواهیم یافت.

از آنجا که توانایی دانشجویان در تقلب، همگام با تکنولوژی، آنهم نه فقط در امتحانات بلکه در کپی کاری تمرینات با استفاده از تکالیف به اشتراک گذاشته شده در اینترنت، افزایش یافته است، آموزگاران نیز برای شکست دادن متقلبین به تلاش خود افزوده اند.

در تابستان امسال برخی دانشجویان ورودی جدید علاوه بر پرکردن فرم هایی برای انتخاب هم اتاقی و دروس، موظف به گذراندن خودآموزهای کامپیوتری در مورد سرقت فکری گردیدند.

خدمات پیشگیری از سرقت فکری از دانشجویان می خواهد که مقالات شان را ابتدا در این قسمت ثبت کنند. پنجاه درصد دانشکده ها و دانشگاه ها امروزه از چنین سرویسی استفاده می کنند. معروف ترین سرویس در این مورد turnitin.com است که برای بازی تمامی ناپذیر موش و گربه وار با دانشجویانی که با استفاده از تکنولوژی قصد زرنگی دارند، به کار گرفته شده است. ماه گذشته شرکت تولید کننده این سیستم در وبلاگ خود با عنوان "آیا دانشجویان می تواند turnitin را خر کنند؟" هشدار داده بود که الگوریتم های مورد استفاده بر اساس نیازهای جدید، به روزرسانی شده اند.

شیوع تقلب در میان دانش آموزان، که اندازه گیری دقیق آن مشکل است، زیاد به نظر می رسد. در نظرخواهی از 14000 دانشجوی کارشناسی، 61 درصد از آنان به انجام تقلب در تکالیف و امتحانات اعتراف کردند.

این وضعیت نسبت به 65 درصدی که در یک دهه پیش به دست آمده بود، کاهش نشان می دهد ولی مجری طرح، دانلد مک کیب استاد رشته بازرگانی، به این کاهش با دیده تردید می نگرد. او شک دارد که دانشجویان برخی کارها، مانند کپی کردن چند جمله از اینترنت، را دیگر تقلب حساب نمی کنند.

آندره دینس، که خردادماه از کورنل فارغ التحصیل شده و در جریان حضورش در شورای دانشکده های هنر و علوم تقلب هایی را مشاهده کرده است، می گوید: دزدی علمی از اینترنت چنان رواج یافته است که استادان به او گفته اند که آزمون ها و کارهای کلاسی را جایگزین تکالیف نوشتاری نموده اند.

آقای دینس، که رشته اش فلسفه است، در ایجاد صفحاتی که دانشگاه با هدف جلب توجه به درستکاری آکادمیک به وب سایت دانشجویان افزوده است، مشارکت داشته است. از این صفحات لینک هایی به یک خودآموز داوطلبانه در مورد پیشگیری از دزدی فکری و با جمله محکم اولیه "نسل های گذشته نمی توانسته اند به اندازه شما در فکر تقلب باشند." و انگیختن دانشجویان به نگاه کردن به این موضوع در قالب یک تست شخصیت، می باشد.

آقای دینس می گوید که او خصوصا از بیماری همه گیر کپی کردن تکالیف برآشفته شده است. کلمه ‘کار گروهی’ امروزه، به دلیل سهولت ایمیل فرستادن، با گشتن به دنبال کسی که جواب تمرین را دارد یکی شده است.

در ام آی تی دیوید پریتچارد، استاد فیزیک، موفق شد با استفاده از نرم افزاری که برای مقصود دیگری ساخته بود (پاسخگویی آن لاین به مجموعه سوالات فیزیک توسط دانشجویان)، میزان کپی کاری را به طور دقیق مشخص نماید. سرعت پاسخگویی به سوالات بسیار بالابود. دکتر پریتچارد می گوید: اول خیال کردم دانشجویان نابغه ای در ام آی تی داریم. او سپس متوجه شد سوالات در کمتر از زمانی که برای خواندن آنها لازم است پاسخ داده می شوند و در واقع پاسخ ها از جایی دیگر، عموما از ایمیل های دانشجویانی که قبلا این درس را داشته اند، کپی می شوند.

مطابق پژوهش دکتر پرینچارد و همکاران که نتایج آن امسال منتشر گردید، حدود 20 درصد دانشجویان یک سوم یا بیشتر تمرینات شان را کپی می کرده اند. این افراد این کار را با استفاده از سایت هایی شبیه نپستر که برای به اشتراک گذاشتن تمرینات ایجاد شده و دانشجویان بیش از 3500 موسسه آموزش عالی مقالات، جزوه ها و امتحانات گذشته را در آنها بارگذاری می کنند، انجام می دهند.

سایتی دیگر متخصص ارائه پاسخ سوالات کتاب های درسی علوم پایه و مهندسی است و مفتخر است که حل المسائل 77 کتاب فیزیک را دارد، اما پاسخ سوالات خودآموز آن لاین دکتر پریچارد در آن به چشم نمی خورد چرا که ناشر آن به دلیل حفاظت از حق تکثیر رسما تقاضای قطع چنین سرویس هایی را مطرح می نماید.

"شما می توانید همانطور که از تکنولوژی برای اکتشاف استفاده می کنید از آن برای تقلب استفاده کنید" این عقیده دکتر پریچارد است.

سرشناس ترین تکنولوژی ضد تقلب، Turnitin.com، مدعی است تاکنون در 9500 مدرسه و دانشکده مورد بهره برداری قرار گرفته است. تکالیف دانشجویان و دانش آموزان پس از ثبت با میلیاردها صفحه اینترنتی و میلیون ها نوشته های دیگر دانش آموزان مقایسه می شوند و سپس برای مدرس ارسال می گردند. این شرکت می گوید موسساتی که چندین سال است کاربر این سیستم هستند، در زمینه دستبرد فکری در حال تنزل هستند.

متقلبان با هدف کلاه گذاشتن بر سر این سیستم روش های مختلفی را آزموده اند که برخی از آنها در وبلاگ ها و ویدیو ها تشریح گردیده اند. یکی از این روش ها جایگزینی تمامی e ها با یک حرف غیر انگلیسی است که شباهت زیادی بدان دارد. روش دیگر استفاده از ماکرو ها در ورد برای مخفی کردن متن کپی شده است. Turnitin اما معتقد است که هیچیک از این روش ها کارایی ندارند.

برخی مدرسین نیز از استفاده از این سیستم و سایر سیستم های ضد تقلب سرباز زده اند چرا که معتقدند در فضایی که دانشجویان بزهکار تلقی شود جو اعتمادی که بایستی بین دانشجویان و اساتید وجود داشته باشد از بین می رود.

دانشگاه های واشنگتن و لی، برای مثال، چند سال قبل به این نتیجه رسیدند که این سیستم با یکی از شعارهای دانشگاه در تضاد است: "همه چیز از اعتماد به دانشجویان آغاز می شود". داون واتکینز معاون دانشجویی دانشگاه می گوید استفاده از این خدمات بر این امر دلالت خواهد کرد که ما توقع داریم که دانشجویان مان تقلب کنند.

دکتر الیاس می گوید به دلایلی مشابه برخی دانشجویان دانشگاه فلوریدای مرکزی در روزهای اول اجرای طرح معترض تصویربرداری ویدیویی با عنوان چشمی از آسمان بوده اند.

ولی بعد از آن و در طی امتحانات پایانی ترم تابستانی دیگر چنین سر و صداهایی بر پا نشد. از رز کالکسو، یکی از دانشجویان سال آخر، خواسته شد که در طول امتحان کلاه خود را برای پیشگیری از نوشتن تقلب بر روی نقاب، رو به عقب بگذارد و خانم کالسکو با این تغییر مدل مخالفت کرد.

اشلی هومن دانشجوی سال اول ام بی ای گفت زمانی که در دانشگاه فلوریدا دوره کارشناسی را می گذرانده است، "همه تقلب می کردند" ولی با مقایسه پاسخ دانشجویان در یک کلاس 300 نفره به این نتیجه رسیده بود. او یک مرکز امتحانات کاملا زیرنظر گرفته شده را ترجیح می دهد چرا که در این شرایط همه برای بیشتر درس خواندن و آماده شده برای امتحان ترغیب می شوند چرا که نمی توان از نفر پشتی پرسید "تو چی نوشتی؟"

برای مدرسینی که زیر بار سیستم های های ضد تقلب نمی روند هم شاید یک خودآموز آن لاین دستبرد فکری، راهگشا باشد.

نتیجه یک پژوهش منتشر شده در ماه ژانویه می گوید دانشجویانی که خودآموز تحت وب را گذرانده اند دو سوم کمتر از کسانی که این کار را نکرده اند، دست به سرقت فکری می زنند. (این تحقیق همچنین نشان داد دانشجویان با نمرات کمتر، بیشتر دست به دستبرد فکری می زنند.)

توماس دی ،نویسنده همکار در پژوهش و در حال حاضر اقتصاد دان دانشگاه ویرجینیا، می گوید: "خودآموز اثر فوق العاده ای داشت."

دکتر دی گفت: بسیاری استادان نمی خواهند جو خصمانه ای بین خود و دانشجویانشان ایجاد کنند و فرض را بر گناهکاری آنان بگذارند. وی ادامه داد: نتایج ما برگذاری یک خودآموز را برای دانشجویان به جای ترساندن آنها توصیه می کند.

در حال حاضر معدود دانشگاه هایی هستند که دانشجویان را به گذراندن چنین خودآموزهای مجبور می کنند تا ابتدا به آنها بیاموزند که چگونه به کار و حتی ایده دیگران ارجاع دهند و سپس از آموخته های خود امتحان می گیرند.

خودآموز مورد استفاده چند سال قبل به وسیله دو هم دانشگاهی به نام های بیت و کلبی ساخته شده است. بخشی از دلیل اجباری بودن این دوره آن است که، به گفته سوزان لاوت استاد فلسفه دانشگاه، دانشجویان در عصر اینترنت شاهد کپی کردن بخش هایی از متن و موسیقی و تصاویر هستند، بدون اینکه به درک کاملی از دستبرد فکری رسیده باشند.

در مرکز آزمون فلوریدای مرکزی یکی از موارد اخیر تقلب هیچ ربطی اینترنت و تلفن موبایل و اساسا تکنولوژی نداشته است. دانشجویی با خالکوبی بسیار زیاد که در میان آنها تقلب های نوشته شده بر بازویش کشف گردید.

۱۳۸۹ تیر ۱۵, سه‌شنبه

آغاز دوره ارزشیابی نرم افزار تشخیص تاراج دوکولوکDocoloc در دانشگاه تهران

حدود یک ماه است که بین اجرا ی پروتکل تشخیص تشابهات آزمایشگاه اطلاع رسانی و یا تطبیق نرم افزار تشخیص تاراج Docoloc با کد واحد فارسی دچار تب و تاب هستم. هیچ یک از آنان مطابق انتظار عمل نکرده است. اولی منحنی فراگیری بالایی دارد و نه زیاد باب میل اساتید است و نه دانشجویان. در دومی امروز با دیوار سنگی برخورد کردم. با این وجود همواره بارقه امیدی در ناآمیدی است (There is always a silver lining). آزمایشگاه شماره 2 اطلاع رسانی دانشگاه تهران در برنامه خود خرید این نرم افزار را دارد. هدف فراهم کردن امکانی برای استفاده از این نرم افزار برای Proof کردن مقالات در برابر موارد تاراج مخفی Stealth Plagiarism و تاراج ناخودآگاه Unconscious Plagiarism می باشد.

برای این منظور تا 16 ژوییه 2010 این امکان برای اعضای این بلاگ وجود دارد تا مقالات لاتین خود ( اعم از چاپ شده یا چاپ نشده) را برای من ارسال دارند. خواهشمندم مقالات خود را به صورت doc یا pdf ارسال کنید. گزارش نرم افزار مستقیما برای شما ارسال می شود. فقط بزرگواری نموده پس از مطالعه نظر خود را برای من ارسال دارید.

در صورتیکه برخی راغب به مراجعه حضوری هستند از قبل هماهنگی لازم را با شماره 61117461 آقای مهندس تهرانی انجام دهید. محل آزمایشگاه شماره 2 در پردیس مرکز دانشگاه تهران است.
از طرف خود و همکارانم از توجه و همراهی شما کمال سپاسگزاری را دارد.

نادر نقشینه
آزمایشگاه اطلاع رسانی
دانشگاه تهران

از نظریه بازی‌ها بیاموزیم

(براي ديدن اصل مقاله کليک کنيد)


دانش - عضو هیات علمی دانشگاه واشینگتن که از مدل‌های ریاضی برای علم‌سنجی استفاده می‌کند، معتقد است توجه به نظریه بازی‌ها می‌تواند جلوی مشکلات احتمالی در سوء استفاده از معیارها را بگیرد و انگیزه دانشمندان را برای بهبود پژوهش‌ها اصلاح کند.

جوین دی. وست*: دادن جواب‌های بد، بدتر از چیزی نیست که یک سیستم رتبه‌بندی می‌تواند انجام دهد، بدترین چیز این است که علم بد را تشویق کنیم. نسل بعدی معیارهای ارزیابی علمی نیاز دارند که حتما به این موضوع توجه داشته باشند.

وقتی دانشمندان عناصر را بر اساس وزن ملکولی آن‌ها طبقه بندی می‌کنند، هیچ عنصری نیست که سعی کند خود را به رتبه‌های بالاتر برساند اما وقتی این کار را مدیران در رابطه با دانشمندان انجام می‌دهند، چنین اتفاقی نمی‌افتد و آن‌ها در یک بازخورد قوی سعی می‌کنند خود را در این سیستم‌های رتبه‌بندی بالاتر بکشند و ارتقا یابند.

حال اگرکمیته متصدی این کار ارزش بالاتری را به کمیت در برابر کیفیت بدهد؛ اعضای هیات علمی تمایل بیشتری پیدا می‌کنند تا تعداد بیشتری مقالات با کیفیت کمتر تولید کنند. برخی از مشاوران حتی افراد آکادمیک را به انتشار کوچک‌ترین کار ممکن تشویق می‌کنند تا بتوانند اعتبار زیادی را نزد رییس دانشکده و آن‌هایی که در راس امور هستند، کسب کنند. متاسفانه این توصیه در سیستم‌های موجود به خوبی کار می‌کند.

به خاطر همین بازخورد است که نمی‌توان به مشکل رتبه‌بندی خروجی دانشمندان به سادگی مشکلی که در آمارهای عملی وجود دارد نگاه کرد. در عوض باید گفت که این مشکل یک مشکل نظریه بازی در طراحی مکانیزم است.

اولین قدم در حل این مشکل این است که خروجی دلخواه را مشخص کنیم. دو هدفی که انجمن باید کارش را روی آن متمرکز کند، این است که بار در حال افزایش روی سیستم را کم کند و نیز نگذارد نویسندگان کارهایشان را به واحدهای کوچک قابل چاپ تفکیک کنند.
اگر مجلات بتوانند فهرستی از مقالاتی را که رد کرده‌اند، در کنار مقالات منتشر شده چاپ کنند؛ توانسته‌اند پایه‌های نوعی از سیستم سرزنشی را شکل دهند. در عوض این کار دانشمندان را تشویق می‌کند مقالات خود را به جای این که برای بهترین مجله ارسال کنند به مجلاتی بفرستند که متناسب با مقاله‌شان است. علاوه بر این کمیته‌های متصدی می‌توانند به اعضای هیات علمی اجازه دهند که فقط 5 مقاله برتر خود را برای ارزیابی ارسال کنند و این طور نباشد که تمامی مقالاتشان را ارسال کنند. از این به بعد است که دانشمندان انگیزه پیدا می‌کنند تا مقالاتی با کیفیت بالاتر و مفصل تر بنویسند.

هر دوی این قوانین می‌توانند انگیزه‌های محققان را (احتمالا برای بهبود علم) اصلاح کنند. ناشران و اعطاکنندگان امتیازات در بازی علم مشوق هستند و قدرت تکمیل و اجرای قوانین را دارند. اما این که کدام رفتارها را باید تشویق کرد و چگونه آن را به بهترین نحو ممکن اجرا کرد، هنوز به صورت یک سوال باز باقی مانده است.

*عضو هیات‌علمی دانشگاه واشنگتن در سیاتل
نیچر، شماره 7300، 17 ژوئن - ترجمه: فریبا فرهادیان

منبع: لینک (با تشکر از امیر رضا منصوری)

۱۳۸۹ تیر ۱۰, پنجشنبه

نظری در مورد سخنان اخیر وزیر صنابع در مورد مقالات آی اس آی


In this news item:

http://www.farsnews.net/newstext.php?nn=8904100385

Mr Ali-Akbar Mehrabian raises some issues that are worthy of serious consideration. Before going into details, I must first declare my ignorance with regard to the Iranian laws regarding protection of intellectual properties, in particular laws that protect rights of scientists and engineers affiliated with academic institutions against commercial exploitation of their inventions by third parties.

Given the last-mentioned fact, personally I believe that not publishing the results of one's researches, for the fear of one's ideas being exploited by others (something that Mr Mehrabian seems to be hinting at) is not only not practicable, but is also against a fundamental principle that has made the scientific project one of the most successful of all projects in the entire human history, namely the principle of openness. (Yes, it is true that one's ideas can be used by others once made public, but where would we be today if we were barred from knowing other people's ideas? Exchange of ideas is a two-way street.)

This is not to say that the remarks by Mr Mehrabian were without merits. Rather, it is my conviction, that solution to the problems that Mr Mehrabian raises must be sought elsewhere, namely in setting up specialized and competent institutions for better protecting the intellectual properties of the country.

For illustration, the patent laws in the USA give all researchers (whether residing in the USA or not and whether US citizens or not) the right to apply for US patents on the contents of their publications over a period of one year from the date of making their relevant work public. In Europe, one can apply for patents on the condition that one's pertinent work has not been made public (i.e., even not sent to a journal for publication) at the time of application. The restrictive nature of the European patent laws has the advantage of enabling one to turn one's patent into one that offers protection worldwide (to be precise, in all countries that have signed a specific international treaty).

In general, in industrial research institutions (such as Alcatel-Lucent/Bell Labs in the USA, Phillips Research Labs in the Netherlands, Siemens in Germany, etc.) nothing can be sent for publication prior to the relevant manuscript having first been examined by a special office (whose members consist of researchers and lawyers specialising in patent laws) in these institutions; these offices are tasked with making patent applications for whatever that they deem as being patentable in any given manuscript. After this process, which delays submission for publication of any given manuscript for only several days, the authors are permitted to make their work public in any way that they deem appropriate. Exception to this rule concerns the cases where the research done is funded by a third party (such as external commercial companies, or the military) on the condition that the research results, being their property, remain secret (this is contractually fixed at the outset).

In recent years, many European universities have set up special departments whose sole task is helping scientists and engineers in patenting their discoveries and possibly helping them (in terms of obtaining the initial funding required for demonstrating the viability of the ideas being patented) in turning their ideas into commercially viable products. The following link may be consulted for seeing how one of the most celebrated universities of Europe (ranked the first in Europe and the fourth in the world) has been acting on the need to protect this university's intellectual properties, and thereby a nation's intellectual capital, without thereby compromising the principle of openness that is so fundamental to the world of thoughts and ideas:

http://www.enterprise.cam.ac.uk/index.php

Mr Mehrabian is strongly advised to take notice of this and similar developments elsewhere.

Yours sincerely,
BF.

۱۳۸۹ تیر ۷, دوشنبه

۱۳۸۹ تیر ۳, پنجشنبه

سلطان دردم تویی تو تویی تو : یا تاملی بر یکی از بردارهای تاراج علمی

حدود یک سال پیش استاد و همکاری بنام سرکار خانم دکتر حجازی توجه مرا به تزی رهنمون نمود که در رابطه با انگیزش تقلب (cheating) در دانشجویان دبیرستانی جلب کرد. دانشجویان دبیرستانی به یکباره مرتکب این فعل نمی شوند و در ابتدا فرایند پیچیده ای را برای ارزش زدایی و یا بی ارزش نمایاندن معلم در ذهن انجام می دهند. به عبارت دیگر دانش آموز می داند که عمل مذمومی را انجام می دهد اما سعی می کند قبل از ارتکاب به آن توجیهاتی از قبیل "استاد بی سواد بود"، "این دانشکده ارزش اعتماد مرا ندارد" و امثالهم را برای پایین اوردن استانه ارتکاب ارائه کند.

پیش خود فکر کردم بد نیست اینکار را در میان دانشجویان خودمورد بررسی قرار دهم. در یک مورد، ازمون یکی از گروه های دانشجویی را در سالنی برگزار کردم که به دوریین مدار بسته مجهز بود. به دانشجویان اطلاع داده شد که جلسه تحت نظارت دوربین مدار بسته خواهد بود. دوربینها از نوع Billion مجهز به سیستم دریافت و پخش صوتی بودند. محل دوربینها به دانشجویان نشان داده شد. آزمون بدون نظارت برگزار گردید و فقط تعداد کمی (3 دانشجو از 25 نقر) از فرصت هم اندیشی با یکدیگر استفاده نکردند. البته در آزمونهایی از نوع Open Book و یا Take Home مسئله تقلب آنقدرها که تلاش و ممارست برای حل مسئله اهمیت دارد، بحرانی نیست. اما در این مورد خاص فقط سخن یک دانشجو که " دوربین کار نمی کند" کافی بود که دانشجویان من یک امتحان پارتی داشته باشند. برای اطمینان بیشتر از میان مراجعین به آزمایشگاه بطور تصادفی به صحبت در مورد اینکه تقلب و پدیده شیرین ببر و وبچسبان در جه مواردی مباح است به بررسی بیشتر موضوع پرداختم. خوشبختانه در میان دانشجویان من کم نیستندافرادی که صریح اللهجه بوده و مکنونات خویش را نمایان می سازند. البته خالی از لطف نیست که این جلسات که یکی از آنان پریروز ساعت 21 در دانشکده به پایان رسید، همواره اینجانب بصورت گرده آماج نیشها قرار گرفته و نقش سوپاپ را ایفا می کنم. ظاهرا همان فرایند ارزش زدایی برای پایین آمدن استانه ارتکاب، حد اقل در دانشکده من بنظر می رسد که صادق است. این امر ناراحت کننده است. معمولا در ایران دانشگاه نقش تعدیل کننده و تخفیف دهنده پلشت پوییهای نظام متوسطه را داشت. همکاران من نه تنها باید فردی را از حالت روخوانی به حالت تحلیلگری سوق می دادند بلکه می بایست جهتگیری شغلی و عرفی را هم اصلاح می نمودند. اما بنظر می رسد که با وضعیت فعلی، دانشگاه دارد به سمت وسوی تشدید این رفتارها می رود.

یکی از اقدامات برای کاهش تقلب و تاراج علمی ارزش قایل شدن برای دانشجو است. اگرچه بخشی از این عمل به منش خود استاد و مدرس باز می گردد اما سیستم آموزشی نقشی بسیارحساس در این زمینه دارد. دانشگاه علیرعم تمامی کلیشه های رایج ( معبد علم، محل گردهمایی عشاق دانش، چشمه لایزال نوآوری) یک سازمان دانشی است که مهمترین دارایی سازمانی آن این دانشجویان می باشند. در برخی از گوشه ها و کنجهای نظام آموزشی چهار سال سرمایه و عمر دانشجو ( و دانشگاه) را صرف می کنند تا در هنگام فارغ التحصیلی به او بگوییم بای بای دیگر ما را با تو کاری نیست.

پایان نامه قرار نبود که بصورت یک موجودیت کالا مدار (merchandise) بدل شود. پایان نامه قرار بود که نشانگر اولین راه نمایی دانشجو بعنوان یک مسافر در جریان بی انتهای علم باشد نه هدف. دانشجویان قرار است فقط کسری از اپسیلونی را به دانش بشر اضافه کنند. پیشرفت علمی نه در جهشهای چشم افسا بلکه از تجمیع این اپسیلونها حاصل می شود. ما نگران پایان نامه نویسی بعنوان یک صنعت نقلی (Noghli) هستیم اما چرا دسترسی به پایان نامه های موجود را چنین با حبس و قبض روبرو کرده اند؟ آیا در مراقبت غیر منعطف و فراگیر از این مایملک دولتی در برابر پدیده تاراج گوهر ارزشمند تری را از دست نمی دهیم؟ یک دانشمند و مهندس یک شبه بوجود نمی آید بلکه در فرایندی که هرکدام از ما به نحوی در آن نقش داریم آبدیده و ورزیده می شود. او زمانی بسیار بر می گیرد و کم بار می دهد، ولی در زمان بهره دهی او آن خواهد کرد که در دوران پرورش بر او رفته است. در تاراج عامدانه ای از یکی از اختران ادب فارسی آیا نباید اندیشید که:

بنی عالم اعضای یک پیکرند که در دانشجویی ز یک گوهرند.




۱۳۸۹ خرداد ۱۹, چهارشنبه

زندگی، ISI ودیگر هیچ

با سلام
شبکه های اجتماعی و ابزارهای آن از جمله این وب لاگ در نهادینه کردن، نهادینه زدایی و تاویل و تفسیر دانش نقش دارند. با اینوجود در بسیاری از موارد درونی سازی دانش از بررسی تجربیات آغاز می شود. زندگی، ISI و دیگر هیچ نام برنامه جبرانی برای کم کردن فشار (Stress Release Coping Exercise) برای دانشجویان است که در آن درقالب طنز به بحث توسعه علمی را مورد موردکاوی قرار می دهند. جالبترین بحث در مورد اهمیت ISI در توسعه رشته زبان و ادبیات فارسی بود ( استعاره استادی که می بایست برای ترفیع دست به دامن دانشگاه آریزونا یا آوستین می شد).

من بسیار سپاسگزار خواهم بود که اگر همکاران و خوانندگان این وبلاگ موارد جالب در مورد تقلب و تاراج علمی را برای من ارسال دارند. برای نمونه یکی از دوستان برای من نقل کرده است که در یکی از دانشگاه های تهران، استادی برای اثبات یک نکته به You-know-who، در مقالات نمایه شده در ISI خود بعنوان نویسنده دوم، نام مهندس آب و چای ( بخوانید آبدارچی) را قرار می داد.

در ضمن اگر برای من این موارد را می فرستید، لطفا مشخص فرمایید که آیا اجازه انتشار آن را بصورت نقل قول مستقیم، غیر مستقیم یا شفاهی دارم یا نه؟

با تشکر

نادر نقشینه

۱۳۸۹ خرداد ۱۴, جمعه

مرز خرید خدمات علمی، ویرایش و تقلب کجا است؟


در منابع متعددی و از جمله وبلاگ استادان علیه تقلب نگرانی‌هایی ابراز شده است در مورد گسترش شرکت‌هایی که خدماتی از قبیل تهیه پایان‌نامه و مقاله دانش‌جویی و شاید نوشتن بیانیه تحقیق (SOP) را ارائه می‌کنند. موضوع کار این شرکت‌ها در نگاه اول و خصوصن در حالت اکستریم آن یعنی تولید دروغین پایان‌نامه به نام یک فرد، به طرز بدیهی غیراخلاقی و غیرحرفه‌ای است. با این حال به نظر می‌رسد که اگر در جزییات مساله دقت کنیم شاید مرز بین دریافت خدمات مشروع و فعالیت‌های غیراخلاقی آن‌قدر هم روشن و قطعی نباشد. این نوشته سعی می‌کند استدلال شهودی برای روشن نبودن این مرز و سپس توصیه سیاستی کوتاهی بر مبنای آن ارائه کند.

برای قضاوت در مورد اخلاقی بودن یا نبودن فروش و خرید این نوع خدمات لازم است که ابتدا کارکرد مقاله و پایان‌نامه و بیانیه تحقیق مشخص شود. به نظر می‌رسد "حداقل" دو کارکرد متفاوت را بشود برای تالیف علمی ذکر کرد:

کارکرد اول نشر و عمومی‌کردن علم است بدون این‌که منفعت (حداقل مادی) معنی‌داری برای صاحب مقاله به دنبال داشته باشد. استاد دائم (Tenured) یک دانش‌کده را در نظر بگیرید که خدمات معمول خود به دانش‌کده را در حد معقولی ارائه می‌کند. در بسیاری از دانش‌کده‌های اروپایی که حقوق‌ اساتید دائم قابل مذاکره نیست تولید مقالات اضافی‌تر برای این استاد منفعت حاشیه‌ای (Marginal Benefit) چندانی ندارد (اگر نگوییم که هیچ منفعتی ندارد). مثالی از داخل ایران بزنیم. در یکی از رشته‌های علوم‌انسانی در ایران، مترجم صاحب‌نام و بی‌اندازه پرکاری وجود دارد که فهرست طولانی از کتاب‌های عالی و پرحچم در برخی زیرشاخه‌های این رشته‌ را ترجمه و منتشر می‌کند؛ هر چند که کیفیت ترجمه‌ها لزومن خوب و یک‌دست نیست. افراد مطلع می‌گویند که ایشان خودش این ترجمه‌ها را انجام نمی‌دهد و ممکن است حتی فرض کنیم که چه بسا عنوان کتاب‌ها را هم خودش انتخاب نمی‌کند. آگاهان می‌گویند که مترجم ظاهری، شخصن بازرگان موفقی است که به دلیل علاقه به برخی مباحث علمی مترجمان حرفه‌ای را استخدام می‌کند تا ذیل نام وی (که حتی ممکن است خود این نام هم مستعار باشد) کتاب‌های خوبی را ترجمه کنند. سوال این است که تا چه حد می‌توان کار وی را غیراخلاقی دانست؟ آیا قبح این کار قابل قیاس با خرید آماده پایان‌نامه است؟ در هر دو مورد فرد پولی داده و اثر نوشتاری را به نام خود ثبت کرده است. ولی آیا محتوای اخلاقی دو مساله یک‌سان است؟

کارکرد دوم نوشتن مقاله و بیانیه تحقیق، علامت‌دهی (Signaling) از قابلیت‌های پنهان یک فرد در یک بازار دارای اطلاعات نامتقارن است و به نظر می‌رسد نگرانی اصلی بیش‌تر حول تقلب در این نوع تولیدات باشد. در شرایطی که یک سازمان قصد استخدام یک محقق را دارد و امکان ارزیابی دقیق همه مهارت‌های او ندارد، از طریق بررسی تولیدات علمی او تخمینی نسبت به قابلیت‌های مختلف فرد (قابلیت یافتن ایده‌های جذاب، توانایی محاسباتی، قدرت استدلال منطقی، توانایی نگارش علمی و ...) به دست آورده و تصمیم می‌گیرد. این کارکرد بسیار شبیه به کارکرد نمره در امتحانات است. به نظر می‌رسد که در این حالت فریب‌دهی از طریق به‌بود غیرواقعی کیفیت نوشتار علمی امری غیراخلاقی باشد. نکته این است که همین موضوع بدیهی آن‌قدر هم بدیهی نیست و یا اگر دقیق‌تر باشیم در عرف علمی جهانی آن‌قدر غیرمعمول نیست. به مثال‌های زیر دقت کنید:

1) قابلیت نگارش به زبان خارجی یکی از توان‌مندی‌هایی است که موسسات در زمان استخدام افراد غیربومی مد نظر دارند. پس کیفیت نوشتاری مقاله یا بیانیه تحقیق خودش یک علامت از این موضوع است. با این همه تقریبن در اکثر دانش‌گاه‌های خوب دنیا (و مشخصن در آمریکا) مرکز زبان یا نگارشی در دانش‌گاه وجود دارد که به دانش‌جویان خارجی خدمات اصلاح و ویرایش نگارشی مقالات علمی‌شان را ارائه می‌کند. این مرکز یکی از خدمات رسمی و قانونی دانش‌گاه است و دانش‌جویان دکترا سهمیه رایگان استفاده از این خدمات را دارند.

2) قابلیت تجزیه و تحلیل موثر داده‌ها و استفاده درست از روش‌های اقتصادسنجی و آمار خصوصن در حوزه علوم انسانی یک قابلیت کلیدی و جذاب برای بازار کار است. دقیقن به همین دلیل، در بسیاری از دانش‌گاه‌ها مرکز رسمی داده‌پردازی وجود دارد که کارش مشورت دادن و انجام امور آماری مقاله‌های تحقیقی دانش‌جویان است. باز این نوع مراکز کاملن قانونی و جزوی از سیستم دانش‌گاه ‌هستند.

3) توانایی جمع‌آوری و مرتب‌سازی و پاکیزه‌سازی داده‌های با حجم زیاد و یا انجام کار میدانی یک توانایی مهم دیگر محقق جوان است. در امر تحقیق استخدام دست‌یار تحقیق برای انجام این نوع فعالیت‌ها امری مشروع و جا افتاده است. همان طور که استخدام یک دست‌یار برای مرور ادبیات و نوشتن گزارش آن، یک برنامه‌نویس برای تهیه کدهای رایانه‌ای و مواردی از این جنس به نظر چندان اشکال‌دار نمی‌رسد و معمول است.

4) این نوع خدمت ممکن است (فعلن) در بازار موجود نباشد ولی دعوت از یک هم‌کار برای خواندن انتقادی مقاله و یافتن اشکالات منطقی، استدلالی و محاسباتی مقاله و پیش‌نهاد اثبات‌های به‌تر برای قضایای ریاضی و غیره موضوع رایج و تشویق‌شده در آکادمی است. در برخی رشته‌های علمی در اکثر کنفرانس‌های جدی یک نفر منتقد (Discussant) مقاله را به تفصیل خوانده و نظرات انتقادی خودش را بلافاصله پس از ارائه مولف اصلی ارائه می‌کند. گاهی دریافت این نظرات باعث تحول بنیادی مقاله می‌شود. نقشی که گزارش داوری مقالات هم ایفا می‌کند.

مثال‌های ذکر شده‌ نمونه‌ای از به‌بود در جنبه‌هایی از تولیدات علمی هستند که به خواننده آن‌ها علامتی در مورد توانایی محقق می‌دهند ولی در عین حال خرید یا دریافت رایگان آن‌ها از بیرون یا یک فرد ثالث، امری پذیرفته‌شده (و حتی تشویق شده) در عرف علمی جهانی هستند. به سوال اول این پست برگردیم. مرز بین دریافت این خدمات به شکل مشروع و خرید غیرمشروع آن‌ها کجا است؟

اگر دریافت خدمات برای محاسبه مشخصات پیچیده آماری یک نمونه (Sample) امری معقول باشد چرا خرید خدمت برای حل یک معادله دیفرانسیل جزیی یا شبیه‌سازی عددی یک مساله کنترل بهینه در جایی از مقاله باید غیراخلاقی باشد؟ اگر استخدام مشاور برای طراحی درست پرسش‌نامه و به کارگیری دست‌یار محلی برای انجام مصاحبه و پرسش‌نامه امری رایج و پذیرفته شده است چرا سفارش تهیه و تست یک الگوریتم قوی و جدید پردازش تصویر باید مشکل‌دار باشد؟

و حالا به این سوال می‌رسیم که اگر برون‌سپاری (Outsourcing) جنبه‌های نسبتن استاندارد و مکانیکی یک تحقیق مشروع و عرفی است پس چه چیزی یک محقق را به صورت مشروع و قانونی صاحب مقاله‌ای می‌کند که هر بخش از کار آن را یک گروه دیگر انجام داده‌اند؟ فرق یک مولف واقعی و خریدار کذایی پایان‌نامه کجا است؟ شاید بگوییم اولن داشتن ایده تحقیق این مرز را ترسیم می‌کند. خوب است از خودمان بپرسیم چه قدر از ایده‌های تحقیق جذاب، از گپ‌های سرناهار با محققان دیگر به دست می‌آید؟ چند بار برای‌تان پیش آمده که محقق دیگری موضوع جذابی برای یک تحقیق را پیش‌نهاد کرده و گفته که من فرصت یا توانایی فنی پیاده‌سازی آن را ندارم و خود شما همت کرده‌اید و موضوع را تبدیل به یک مقاله علمی کرده‌اید؟ پس ظاهرن حتی برای انتخاب موضوع تحقیق هم می‌توان از دیگران کمک گرفت. چرا وقتی این خدمات را به رایگان و داوطلبانه از هم‌کاران‌مان دریافت می‌کنیم احساس گناه نمی‌کنیم ولی خرید آن‌ها از یک شرکت حرفه‌ای و تخصصی باید امری غیراخلاقی باشد؟

معیار دوم ممکن است تفکیک بین انجام یک کار از ابتدا و اصلاحات جزیی باشد. اصلاح یک بیانیه
تحقیق امری قابل قبول است ولی نوشتن آن از ابتدا به اسم یک نفر دیگر غیراخلاقی است. اگر این طور فکر می‌کنید الگوریتم زیر را برای نوشتن یک بیانیه تحقیق
(SOP) در نظر بگیرید.
1) با یکی دو نفر برای موضوع "مشورت" کن. (امر مشروع)
2) یک نوشته بسیار ابتدایی و ضعیف بنویس. (امر مشروع)
3) آن‌را برای دریافت "اصلاحات" محتوایی و علمی و زبانی "جزیی" به یک یا چند مشاور بده. (امر مشروع). (هر قدر نوشته ضعیف‌تر باشد این اصلاحات و پیش‌نهادها اساسی‌تر خواهند بود).
4) نظرات مشاوران را اعمال کن.
5) اگر کیفیت به حداقل معقول نرسید به قدم سه برگرد.

اگر تردیدهای شهودی قبلی را قبول کنیم، باید از خودمان بپرسیم که مشخصن چه چیزی در جوهره خدمات شرکت‌های ایرانی ارائه دهنده خدمات علمی وجود دارد که غیراخلاقی است؟ احتمالن برخی جنبه‌های غیراخلاقی در ماجرا وجود دارد که باید شناسایی و نقد شود ولی پیش‌نهاد نگارنده این است که در مورد شناسایی این جنبه‌ها دقیق‌تر و در مورد نقد آن‌ها صبورتر باشیم. اگر دقیق نباشیم شاید فضایی ایجاد کنیم و باعث شویم تا کل یک صنعت در ایران غیرقانونی اعلام شود (که شده است). این صنعت خدماتی را به دانش‌جویان و محققان ایرانی ارائه می‌کند که هم‌کاران خارجی آن‌ها را به رایگان یا به قیمت معمول از نظام دانش‌گاهی و تحقیقاتی خودشان دریافت می‌کنند.


حامد قدوسی، دانشجوی دکترای فاینانس
مدرسه تحصیلات تکمیلی فاینانس وین، اتریش

۱۳۸۹ خرداد ۱۳, پنجشنبه

Anti-Plagiarism Counter Measures: A Lighter Note

My tenure as the Director of Information Studies Lab at University of Tehran is drawing to a close. I can just imagine the sigh of relief by the Accounts, as they no longer need to worry about how to finance my impulsive purchases. The primary purpose of the lab was to make the pursuit of science as a fun activity for the students. In early days, students tip toed around the Lab, and were afraid to break something. Nowadays they Oh-So-Politely (and at times not so politely) demand why the lab lacks a certain piece of equipment. I call that an improvement.

But nothing compares with the students trust which at times was the only thing that kept the lab going...especially in the area of comparative plagiarism research. A month ago I was worried about a new type of plagiarism which borders on Fraud. I call it stealth plagiarism. The issue cropped up during an investigation concerning the efficiency of plagiarism detection software for farsi articles. It seems that if a plagiarist-artist (and I use the term advisedly) exercises patience, there are a slew of techniques that would make plagiarizing other works nearly difficult for plagiarism detection softwares to identify.

Imagine you wish to plagiarize article A. You take Article A... and translate it into Persian. You change the reference stylistics. Let us call this article Ap. You then take this article and retranslate it back into English (using an unsuspecting, cash-strapped translator). You then revise the stylistics using a word processor such as MS Word 2007. Here you need to know what anti plagiarism software the journal you intend to submit your article to is using. Apparently most of these softwares focus on patterns of similarities. Each has its own footprint. At this stage the revised article (which we call article Ae) would be reformatted to defeat this including the punctuation marks and paragraphing revisions. If done correctly, in most cases it is possible to push plagiarism detection efficiency down to 30%. This could mean a reasonable doubt that could lead to publication.

The sheer effort involved is more than what one spends on writing an article from scratch. However if the perpetrator is involved in Salami Slicing plagiarism or paper mill operation, it could make paper recycling harder to detect. I take off my hat before an evil genius who thought up this. While this is more closely akin to Fraud but within the framework of our research into plagiarism it could be termed as Stealth Plagiarism.

Please do share your thoughts with me on this subject...Do you think that there is a market for anti-Plagiarism counter measures... How about Anti-plagiariasm Counter Counter Measures?


Wishing you all the best

Nader Naghshineh :)


P.S. I apologize in advance to Doctor Ghodsi... However, in order to increase the chances of our blog being noticed by a wider audience (And Google-bot) from time to time I believe to recap some of the discussions in English


اسلایدهای مربوط تاراج علمی

با سلام
به پیوست اسلایدهای کارگاه بالابردن حساسیت نسبت به تاراج علمی ایفاد می شود. از آنجا که اسلایدها روی رایانه اپل کارشده است احتمال اندکی برای بروز تقص در فونتها وجود دارد. برای اولین بار در دانشگاه تهران استفاده از نرم افزار شناسایی تاراج DOCOL@C در نقش پیشگیری از تاراج ناخودآگاه برای گروهی از دانشجویان میسر گردید. با توجه به استقبال دانشجویان، این سیستم بصورت رسمی در آزمایشگاه شماره ۲ اطلاع رسانی (ISL-2) در محل کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران نصب خواهد شد.

۱۳۸۹ خرداد ۱۲, چهارشنبه

استفاده‌ی غیر مجاز از اسلایدهای درسی اساتید خارجی

این پیام از سوی دکتر بهروز پرهامی، استاد باسابقه‌ی دانشکده‌ی مهندسی برق و کامپیوتر دانشگاه کالیفرنیا در سنتاباربارا دریافت شد که از اهمیت زیادی برخوردار است. متاسفانه این نوع سوء استفاده در ایران به شدت عادی شده است. امید است این پیام ما را به خود بیاورد.


I would like to bring a form of plagiarism to your attention that I have not seen mentioned on your “Professors Against Plagiarism” or similar Web sites. On occasion, I have come across instructors at Iranian universities using the lecture slides that I have prepared in connection with my textbook, without mentioning that the slides have been taken from my material, often with no change in contents whatsoever. In fact, in some cases, the instructor had removed my name from the slides and inserted his own. I have noticed the same form of dishonesty from certain instructors in China and other Asian countries as well. The fact that something is available on-line, with explicit permission given for educational uses, does not give one a license to abandon all rules of decency and use other people’s work without giving any credit to them.

At any rate, what made me write this note now is the appearance of an Inside Higher Ed article (summary and link below) that deals with a similar problem: that of abusing unpublished lab material.

Inside Higher Ed reports on "a recent plagiarism case" at Bethel University that "has plunged the college into a debate over the difference between collegial exchanges of course materials and the outright stealing of fellow professors' ideas." The case stems from Benjamin Shults, a computer science professor who "began sharing unpublished lab exercises and course materials – he calls them an online textbook – with other professors in his department." One of those professors "erased any trace of Shults's name from the documents when he used them in class, adding his own name throughout the materials," which eventually led Shults to file a grievance. However, the Grievance Review Committee found the other professor guilty only of "accidental plagiarism," and asked him to apologize. Shults has voiced concern that the decision sets a bad precedent. The article notes that there have been "past frictions" between the two professors.

http://www.insidehighered.com/news/2010/06/02/plagiarism

Regards. ... Behrooz
_______________________________
Dr. Behrooz Parhami
Professor, Dept. Electrical and Computer Engineering
Assoc. Dean for Academic Affairs, College of Engineering
University of California
Santa Barbara, CA 93106-9560, USA
Phone: +1 805 893 3211
Dept. fax: +1 805 893 3262
E-mail: parhami@ece.ucsb.edu
Web: www.ece.ucsb.edu/~parhami/